خلاصه کتاب دل تاریکی


بخشی از کتاب دل تاریکی:
«رود مانند مار عظیمی که سر خود را در دریا فرو برده و دمش در اعماق سرزمین گم شده، می‌پیچید و می‌خزید. نقشه آن با رنگ‌های درخشانش شبیه ماری بود که مرا افسون کرده بود. و ناگهان به خود آمدم که در آنجا، در یکی از این نقاط تاریک و پرپیچ‌وخم، من قرار بود به کورتز برسم. آن نام که مثل صدای ناقوس در سراسر هوای خاکستری طنین‌انداز بود - کورتز... کورتز - دقیقاً مانند یک زمزمه که از عمق خود تاریکی برمی‌خاست. شما نمی‌توانید بفهمید چقدر این فکر مرا به خود مشغول کرده بود. آن احمق مدیر ایستگاه، آن طوطی‌های تکرارکننده حرف‌های دیگران، همه آن‌ها درباره او صحبت می‌کردند، درباره او بحث می‌کردند و به نظر می‌رسید که هیچ‌کدام حتی تصور نمی‌کردند که من می‌توانم او را ببینم. آری، دقیقاً مثل این بود که من می‌خواستم به یک سایه سفر کنم.
آن منظره باشکوه و وحشی در سکوت مطلق حرکت می‌کرد و به آرامی از کنار کشتی بخار کهنه ما می‌گذشت. آیا می‌شد باور کرد که این همان سرزمینی است که در نقشه‌های ما با رنگ‌های زیبا نشان داده شده بود؟ جنگل، جنگل بی‌انتها، با هوای سنگینش، با تنهایی عظیمش، با رازهای درونی‌اش، در امتداد ساحل، در پرتو آفتاب درخشان در می‌آمد؛ و در میان سایه‌های متراکم آن، در میان موج‌های عظیم نور و سکوت، می‌شد روح شیطانی و وحشی این سرزمین را حس کرد. و آنجا بود که آن مرد تنها زندگی می‌کرد - در جایی در آن خط ساحلی که اکنون از نظر محو شده بود، و حالا در این لحظه، خدا می‌داند چه می‌کرد، چه می‌اندیشید، چه نوع وحشتی را تجربه می‌کرد.»

دسته بندی: دیجیتال فایل » ادبیات-داستان-شعر-رمان-کتاب

تعداد مشاهده: 57 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: PDF

تعداد صفحات: 20

حجم فایل:0 کیلوبایت

 قیمت : 45,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل