خلاصه کتاب موش ها و آدم ها
بخشی از کتاب موش ها و آدم ها:
«چند مایل جنوب سولداد، رود سالیناس به بستری عمیق و سبز نزدیک میشود. آب گرم است زیرا پیش از آنکه به گودال باریک برسد، در شنهای زرد زیر آفتاب جریان داشته است. در یک سمت رودخانه، کوههای سالیناس سر به آسمان میسایند - شیبهایی زیبا با صخرههای قرمز و خاکستری که در جاهایی که آب از دل کوه میجوشد، با درختان کاج پوشیده شدهاند. در سمت دره، درختان بید تازه و سبز هر سال برگهای خود را در آب میشویند. شاخههای آنها قوسی ایجاد میکنند و در زیر آنها برگهای خشک و شکننده سالهای پیش انباشته شده است، چنان متراکم که مارمولکهای کوچک به سختی میتوانند از میان آنها عبور کنند.
شب که فرا میرسد، خرگوشها از میان علفهای بلند بیرون میآیند و روی شنها مینشینند. در تاریکی شب راکونها با دستهای کوچک و چاقشان از راه میرسند و ردپایی شبیه پنجههای پرندهای بزرگ بر شنهای نمناک کنار آب به جا میگذارند. بوتههای اطراف پوشیده از برگهای پهن است. در سایه برگها، صدای جیرجیرکها و قورباغهها با هم درمیآمیزد. در شب، صدای جغدها و شغالها از دوردست به گوش میرسد و نسیم ملایمی برگهای خشک را به رقص درمیآورد.»
تعداد مشاهده: 2 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 19
حجم فایل:0 کیلوبایت