گفتوگوي منوچهر آتشي با شيركو بيكس امپراطور شهر جهان پرواز در فضاي شعر
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
🔺پاورپوینت ها
آتشي: من كه شعرهاي شما را ميخواندم، البته تعداد كمي از آنها را، در شعرهاي شما در همان حال كه به زيباييها، به جلوههاي بكر شاعرانه برخوردم، به طراوتهايي كه ما اسمشان را مدرن و حتي فرامدرن ميتوانيم بگذاريم چطور شما اين آميزه زيبا را با توجه به تجربيات زندگي سخت و دشوار سرشار از مبارزه به وجود آوردهايد كه آدم واقعا احساس ميكند يك شعر خوب جهاني را ميخواند. انگار كه شعر پل الوار را ميخواند يا شعرهايي كه ما بعد از دوران كودتا مثلا ميخوانديم. ميخواهم بدانم با اين دشواري و سختيها چگونه به اين شعرها رسيدهايد؛ آيا تاثيري از جايي گرفتهايد يا نتيجه تعمقهاي شاعرانه خودتان است يا چيز ديگري كه در ادبيات مردم كرد وجود داد و مايه اين شعرهاي زيباي شما شدهاند.
شيركو: نميتوانم اسم آن را تاثير بگذارم، بلكه عنوان تجربيات شخصي تا حدي نزديكتر است. آنچه را كه من ديده و زيستهام بيسبب نيستند. مطالعاتم در مورد شعر و تامل در فرم، مخصوصا در شعرهاي كوتاهم با دغدغههاي پيدا كردن فضاي شعر خود و با وجود فولكلور غني و مهار نشده كردستان و لزوم پيدا كردن زباني تازه به همه دادههاي روند توسعه فرمي و شكل آن و نيز جريان معاصر شعري كردي كه بر اساس محورهايي خاص حركت ميكرد و سرانجام با انتشار و اعلام چند بيانيه و مانيفستهاي شعري همچون كفري و روانگه سرشت خود را رقم زد. يك نوع حركت پويا به وجود آمد كه من نيز عضوي از اين جريان بودم كه نگاههاي تازه و ژانرهاي شعري را جستوجو ميكردند، من هميشه سعي ميكردم كه موضوع را چنان پرداخت كنم كه مجبور به تكرار خود نباشم.
آتشي: مردم كرد الان به طور پراكنده در چندين كشور زندگي ميكنند كه درآميخته با فرهنگهاي ايراني تركي و عربي هستند. ميخواستم بدانم آيا اين پراكندگي در ميان چندين كشور تاثيري روي وحدتي كه هر فرهنگي بايد داشته باشد، گذاشته است يا نه. اگر گذاشته به چه صورتي بوده و اگر نگذاشته به چه دليل است؟
شيركو: وقتي از فرهنگ صحبت ميكنيم بايد تقسيمات كردستان را نيز در نظر گفت. اين تقسيم به جز يك تقسيم جغرافيايي تا اندازهيي يك نوع تقسيم فرهنگي را نيز به وجود آورده كه متاثر از فرهنگهاي عربي، فارسي و تركي است. اين قضيه بدون شك در طول زمان به وحدت فرهنگي ما ضربه زده است. اما هرگز نتوانسته كه حس ملي و وحدت فرهنگي ما را زير سوال ببرد. يعني شعور ملي و فرهنگي ما را كنار بگذارد. به رغم اين تاثيرات اين مساله باعث به وجود آمدن نوعي روشنفكري پويا با ذخيرههاي مطالعاتي و چندنگاهي شده است. مثلا شاعر كردي در ايران اگر به فرهنگ كردي وفادار بوده و تاثيرات مفيدي را از فرهنگ فارسي گرفته باشد آن تاثير او را بهرهمند كرده و باعث نوعي ديالوگ يا شعر همپاي كرد خود در تركيه و عراق شده است كه او نيز تاثيراتي را از همسايه خود گرفته است. البته بايد بگوييم چگونگي و شدت و نوع تاثيرات به نسبت مكان و زمانها فرق ميكند.
آتشي: ملت ايران نيز تاريخ گسستهيي دارد. تاريخي كه با حمله اسكندر كه جانشينانش زماني طولاني بر ما حكومت كردند و بعد اعراب و مغولها و بعد همان پراكندگي داخلي كه بعد از وحدت دوران ساساني داشتيم كه تا اوايل اين قرن هم گرفتارش بودهايم ولي ما در اين فاصله در برابر بحرانهايي كه به وجود آمد توانستيم ادبياتي خلق كنيم كه من اسم آن را ادبيات بازتابي گذاشتهام يعني اگر ما در برابر عرب قرار گرفتهايم از نظر شمشير و زور مغلوبشان بوديم ولي از نظر زبان ما توانستيم آن جنبه بازتابي را به وجود بياوريم كه حتي براي آنها دستور زبان بنويسيم، اين جنبه بازتابي قطعا بايد در فرهنگ كردي هم وجود داشته باشد يعني بتواند از فرهنگ ايراني يا عربي بگيرد و در فرهنگ خود منعكس كند، چون من جنبههايي از اين ويژگي بازتابي را در شعرهاي شما ميبينم و اينكه هرگز شيركو نخواسته كه به ملتي ديگر پرخاش كند خود نوعي نشان از اين فرهنگ است.