پاورپوينت تئوري حسابداري ولك ترجمه غلامرضا كرمي فصل 1 تا 4
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته حسابداری (آموزش_و_پژوهش)
پاورپوينت حرفه اي تئوری حسابداری 1 ولک ترجمه غلامرضا کرمی فصول 1 تا 4
فصل 1: مقدمه ای بر تئوری حسابداری
فصل 2: تئوری حسابداری و تحقیقات حسابداری
فصل 3: توسعه ساختار تشکیلاتی حسابداری مالی
فصل 4: جنبه های اقتصادی نظارت بر گزارشگری مالی
مقایسه روش قیاسی و استقرا باهم دیگر
فرآیند قیاسی بر این اساس قرار دارد که از کل به جزءمی رسیم هدف بخش مهمی از این شیوه استدلال است واز یکسری اصول مسلم یا بدیهیات به نتیجه می رسیم از نقاط ضعف آن این است که اگر یکی از فرض های مسلم یا بدیهیات نادرست باشد همه نتایج نادرست خواهد بود و محدود به یکسری اصول مسلم می باشد. استدلال استقرایی براین اساس قراردارد که باید از جزءبه کل رسید بدین گونه که مجموعه ای از مثالهای خاص ارائه و ادعا می شود که این مثالها از یک کل بزرگتر هستند و بدین گونه یک دیدگاه خاص را تعمیم می دهیم نقطه قوت آن این است که الزاما به یک ساختار یا الگویی ارزشی تعین شده محدود نمی شود پژوهش گر آزادی عمل دارد تا هر آنچه را به نظر آن مهم و اثر گذار است مورد مشاهده قرار دهد نقطه ضعف آن این است که مشاهده کننده احتمالا ناآگاهانه تحت تاثیر این اندیشه قرار می گیرد که چه روابطی مهم هستند واینکه چه داده های را مورد مشاهده و تحقیق قرار دهد نقطه ضعف دیگر روش استقرایی این است که به احتمال زیاد در حسابداری داده های خام شرکتهای مختلف متفاوتند و از این شاید نتوان نتیجه را به کل تعمیم داد .
تئوری های اثباتی حسابداری
اگر پژوهشگري در صدد برآيد در زمينه توان پيشبيني و توان توجيه يک پديده خاص تحقيق کند نوع تحقيق در گروه اثباتي قرار خواهد گرفت و تئوري هايي را که در اين زمينه ارائه مي شوند تئوري هاي اثباتي مي نامند.يک تئوري اثباتي با فرضیاتی شروع ميشودو ازمجراي استدلال قياسي درباره شيوهایي که کارها انجام خواهد شد پيش بيني هایي می نمايد. هنگامي که اين توان پيش بيني با آنچه در دنياي واقعي رخ مي دهد مقايسه شود اگر صحت پيش بيني ثابت گردد در آن صورت مي گويند که تئوري مزبور توان توجيه يا توضيح رخدادها را دارد.
مکمل بودن روش قیاسی و استقرا
سیستم قیاسی غالبا دستوری هستند اما رویکردهای استقرایی معمولا متمایل به توصیفی بودند این ویژگی ها ناشی از ماهیت رویکردهای قیاسی و استقراست .
روش قیاسی اساسا سیستم بسته و غیر مشاهدهای است که نتایج آن بستگی تام به مفرضات زیر بنایی آن دارد ولی رویکرد استقرا برعکس به دلیل این که سعی در بیان دنیای واقعی دارد ماهیتا توصیفی است .
تمایز بین دوروش ممکن است از لحاظ بیان مفاهیم و ماهیت مفید باشداما در عمل این تمایز کاربرد ندارد. برای انجام تحقیقات این دو روش مکمل یکدیگر هستند ولی لزوما از یک الگوی دقیق پیروی نمی کند. در حسابداری، تحقیقات استقرایی می تواند به طور دقیق روابط و پدیده های موجود در محیط تجارت کمک کند. بکارگیری توام دو روش بیشترین فایده را دارد .
حسابداری علم است یا هنر ؟
برخی از نویسندگان در دهه 1940 حسابداری را علم فرض کرده و برخی دیگر حسابداری را بسیار نزدیک به هنر (فن ، مهارت ) معرفی کرده اند . استرلینگ بر این باور است که حسابداری آنگونه که در حال حاضر مورد استفاده قرار می گیرد به واسطه شیوه تعریف مسایل توسط حسابداران به هنر نزدیکتر است تا علم (مانند روشهای محاسبه استهلاک) سه مثال از سایر رشتههای علمی (اقتصاد سنجی ، جو سازمانی و انسان شناسی) نشان میدهند که علم همیشه دقیق نیست و دانشمندان هم همیشه بر سر نتایج کارشان با هم توافق ندارند . با توجه به آنچه گفته شد می توان ادعا کرد حسابداری توان بالقوه تبدیل شدن به علم را دارد . حسابداری با عوامل انسانی بسیاری در ارتباط است که کنترلشان در پدیده های فیزیکی مورد انداز گیری در علوم طبیعی بسیار دشوارتر است . پس می توان انتظار داشت که حسابداری و سایر علوم اجتماعی در اندازه گیری و پیش بینی ها دقت کمتری نسبت به علوم طبیعی داشته باشند.
مسأله اصلی تحقیقات رفتاری چگونگی اتخاذ تصمیم توسط استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری و تعیین اطلاعات مورد نیاز آنهاست. یعنی چه اطلاعاتی انتخاب می شود و این اطلاعات چگونه مورد پردازش قرار می گیرند این رویکرد توصیفی است در حالیکه رویکرد مدل تصمیم دستوری است.
بخش قابل ملاحظه ای از تحقیقات تجربی (استقرایی ) نشان می دهند که قیمت اوراق بهادار قابل معامله توسط عموم در قبال اطلاعات جدید به شکلی سریع و بدون سویه واکنش نشان می دهند. بنابراین فرض بر این است که قیمتهای بازار بازتاب کامل تمام اطلاعات در دسترس عموم هستند. (فرضیه بازارهای کارا)
تحقیق در بازار سرمایه
تحقیق رفتاری
آیا در حسابداری انقلاب علمی رخ می دهد ؟
تا به حال از بحث درباره گرایشهای مختلف در تحقیقات حسابداری نتیجه گرفته ایم که این حیطه در حال حاضر در وضعیت بسیار ناپایدار و متغیری قرار دارد. برخی پیش بینی کرده اند که به دلیل نارضایتی از پارادایم موجود انقلاب علمی در حسابداری رخ دهد. پارادایم عبارتست از یک دیدگاه مشترک برای حل مساله بین اعضای مشارکت کننده در یک رشته یا علم – ازجمله پارادایم مشترک در حسابداری بهایابی تاریخی بوده که بر مبنای مفاهیم تحقق و تطابق محافظه کاری ، تداوم فعالیت ، شخصیت حسابداری و دوره زمانی استوار است. ناتوانی بهایابی تاریخی برای حل مشکلات گزارشکری مالی ، ناشی ازتورم زیاد شد.آن زمان اثرات تورم و ارائه دیدگاه های دیگر برای تحقیق باعث شد برخی ها دارای چشم انداز جدید شوندو موضعی را انتخاب کنند که احتمال دارد در حسابداری حوزه تفکر غالب جدیدی به وجود آید.
حسابداری در امریکا تا پیش از سال1930
سال 1934 کمیسیون بورس و اوراق بهادار توسط کنگره ایجاد شد .هدف این کمیسیون، اجرای قانون اوراق بهادار 1933 و قانون بورس و اوراق بهادار 1934 بود. کمیسیون بورس و اوراق بهادار در ابتدا به حرفه حسابداری اجازه داد خود رأسا اقدام به تعیین اصول حسابداری کند اما اقدامات حرفه حسابداری منجر به انتشار نشریه حسابداری شماره4 شد که پیام ضمنی آن به این صورت بود : اگر حرفه مرجعی صلاحیتدار برای توسعه استاندارد حسابداری ایجاد نکند کمیسیون بورس و اوراق بهادار خود رأسا اقدام به تعیین رویه حسابداری مجاز میکند.
در سال 1930 انجمن حسابدارن رسمی امریکا همکاری مشترکی را با بورس اوراق بهادار نیویورک اغاز کرد که در نهایت منجر به تهیه یکی از مهمترین اسناد مربوط به توسعه قانون گذاری برای حسابداری شد22 سپتامبر 1932 نسخه ای رسمی از 5 اصل فراگیر حسابداری توسط کمیته انجمن حسابداران رسمی امریکا پیشنهاد و مورد تایید کمیته بورس اوراق بهادار نیویورک قرار گرفت این سند اولین تلاش رسمی در جهت ایجاد اصول عمومی پذیرفته شده ی حسابداری بود.
سال های شکل گیری
(1930 تا 1946)
شکل گیری کمیسون بورس
و اوراق بهادار
کمیته رویه های حسابداری (1936 تا 1946)
کمیته رویه حسابداری در سال 1936 تاسیس شد.این کمیته در صدد تدوین بیانیه فراگیر از اصول حسابداری بود تا به عنوان رهنمودی کلی برای حل مسائل خاصی که در عمل ایجاد می شد مورد استفاده قرار گیرد اما تدوین چنین بیانیه ای حداقل پنج سال زمان لازم داشت.و تا ان زمان هم کاسه صبر کمیسیون بورس اوراق بهادار (SEC) سر میآمد بنابراین کمیته رویه های حسابداری (CAP)سیاست برخورد موردی را پیش گرفت و در هر فرصتی روش مرجح حسابداری را توصیه میکند.
دوران شکل گیری دو نتیجه مهم در بر داشت:
1-اینکه رویه های حسابداری خصوصا در زمینه یکنواختی پیشرفت قابل توجهی کردند
2-بخش خصوصی به طور جدی در جایگاه مرجع سیاست گذاری برای حسابداری در امریکا قرار گرفت.
اگر چه کمیتهی رویه های حسابداری در حذف رویه های حسابداری تردید برانگیز موفق بود اما در ایجاد رهنمود اثباتی در زمینه ی ایجاد اصول عمومی حسابداری ناکام بود و همچنین به دلیل عدم وجود تئوری حسابداری زیربنیادی رویه های بدیل بسیاری مورد استفاده بود و این وضعیت منجر به تضاد بین کمیتهی رویههای حسابداری و کمیسیون بورس و اوراق بهادار بود.
رشد اقتصادی بعد از جنگ در مقایسه با دهه از 1920 شاهد رونق بسیار زیادی بود . صنایع برای توسعه به سرمایه نیاز داشتند .توسعه منجر به اشتغال بیشتر و پول بیشتر در اقتصاد می شد با تشویق بورسهای سهام صنایع شروع به جذب فعالانه پول موجود نزد مردم کردند واین باعث افزایش سهامداران شد و به این ترتیب بخش بزرگی از مردم امریکا دارای منافع مالی مستقیم در شرکتهای پذیرفته شده در بورس بودند. در این شرایط منبع مهم اطلاعات گزارش مالی شرکتها بود.
دوره بعد از جنگ جهانی دوم (1946 تا 1959)
تقابل بین خبرنامه تحقیقات حسابداری شماره 32 با کمیسیون بورس و اوراق بهادار
روش انتقالی توصیه کرد
نکاتی درباره این دوره
1- CPA در ضمیمه اظهارنامه شماره 4 APB را مورد تائید قرار داد.
2- CPA اعلام کرد انحراف از اظهارنظرهای APB باید در صورتهای مالی مورد حسابرسی توسط خود اعضا CPA افشا شود.
3- اگر حسابرس مستقل به این نتیجه میرسید که روش مورد استفاده علیرغم عدم شمول در یک اصل حسابداری مشخص از بشتیبانی مرجعی صلاحیتدار برخوردار است این پشتیبانی باید در یادداشتهای توضیحی ویا گزارش حسابداری افشا شود.اگرهم اصل مورد نظر فاقد صلاحیت باشد باید اظهار نظرمشروط یامردود ویا ازارائه اظهارنظرخودداری کند.
کشمکش های هيئت اصول حسابداري (APB)
مطالعات تحقيقي حسابداري (ARS) شماره 7 : مجموعه اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری برای واحدهای تجاری
درعصرحاضر
از FASB خواسته شد که استانداردهای حسابداری و گزارشگری مالی را به کاراترین وکاملترین شکل ممکن تدوین کند و الزامی نداشت که از بدیهیات و اصول به عنوان چارچوب مرجع استفاده کند وشاید مقصودش ایجاد موازنه بین «کارایی و کامل بودن» بوده است.
یافته های کینی kinney)) در مورد استاندارد 115
امروزه بازارهای مالی ،جهانی شده،ارتباطات آنی ،کاهش مقررات باعث شده سازمانهای مالی حالت رقابتی تربه خود بگیرند ،وتکنولوژی اطلاعات، ارزیابی ریسک داراییهای مالی و بدهيهای مالی را ممکن ساخته و منجر به بهبود احتمالات مربوط به ارزشیابی هر دو سمت ترازنامه شده است
محیط پیچیده ممکن است اثر نامطلوبی بر صورتهای مالی مبتنی بر اصول عمومی پذیرفته حسابداری داشته باشد مثل معیارهای غیر مالی نسبت به معیارهای مالی همبستگی بیشتری با قیمت اوراق بهادار داشته باشد.
چارچوب نظری در مورد انواع نوظهور واحدهای تجاری,شرایط تجاری ومبادلات قابل استفاده است
مقایسه بین FASB، APB و CAP
مقایسه بین FASB، APB و CAP
ویـژگـی های sopها و راهنـماها
طبق بیانیه استاندارد حسابرسی شماره 69 :sopهاو راهنماها در سلسله مراتب اصول عمومی پذیرفته شده برای واحد های تجاری محسوب می شود.
یعنی بعد از بیانیه های fasb، عقاید APBو بولتن تحقیقات باقیمانده CAP، SOPها و راهنماها قرار می گیرند
SOP ها و راهنماها استاندارد حسابداری به حساب نمی آیند (اما FASBطبق برنامه ای اکثر SOPها وراهنماها را با بیانیه های خود ادغام نمود. زیرا انها بر صنایع زیادی تاثیر گذار بودند)
در سال 1984 گروهی به نام گروه ضربت مسائل خاص (EITF) به وجود امد
مسائل شدیدا فنی نظیر ابزار های مالی و واسطهگریهای مالی .
اعضاء : شرکای فنی ارشد موسسات بزرگ و رییس حسابداری SEC
این گروه با تدوین استاندارد های بسیار پیچیده باعث تضعیف حرفه گرایی میگردید.
این هیات توسط FAF جهت مسایل دولتی ایجاد شد .
تداخل مسئولیت GASB با FASB باعث به وجود آمدن درگیرهایی شد كه اين مورد، عامل دیگري جهت تضعیف قدرت FASB است.
به دلیل نارضایتی بخش بازرگانی از بهای تمام شده استاندارد ها و دشواری فهم آنها ، FASBیک یا دو عضو را از بخش بازرگانی را در ترکیب خود وارد کرد .گرچه این موضوع به این معنا نبود که گوش شنوا برای مسایل بخش بازرگانی وجودنداشته باشد
در سال 1990 FAFبرای بهبود عملیات خود رای لازم برای تصویب یک استاندارد را از 4 به 3 به وضعیت اولیه خود 5 به 2 برگرداند.
گرچه در سال 2002 مجددا به وضعیت رای 4 به 3 برگشت چون در این وضعیت استاندارد های بیشتری تصویب می شود .
این کمیته خواستار مقررات دولتی برای کل حرفه بود که مورد قبول واقع نشد و فرایند تدوین استاندارد در بخش خصوصی باقی ماند.
بررسی حرفه حسابرسی توسط کنگره
یک کمیته فرعی کنگره به بررسی مسایل مربوط به اهمال حسابرسان در کشف و افشای تقلب پرداخت.
طبق قانون داد خواهی اصلاح اوراق بهادار : حسابرسی رویه ای است برای کسب اطمینان منطقی برای کشف اقدامات غیر قانونی با اهمیت و اثرگذار بر صورت های مالی می پردازد .
در صورت عدم افشای اطلاعات کافی و یا کندی در افشای اطلاعات حسابرس مسئول شناخته خواهد شد .
کاهش اهمیت کار حسابرسی در موسسات حسابرسی
سوال SEC:آیا درآمدهای مشاوره ای منجر به گرفتن استقلال حسابرس و اثر منفی بر منافع عموم می شوند یا خیر؟
حرفه در برابر این دیدگاه مقاومت کرد .
بدیهی است رسوایی حسابداری شرکت ها و الزام کمیسیون بورس اوراق بهادار (SEC) به افشای رقم پرداختی به موسسات حسابرسی نشانگر ریسک مالی بالقوه حسابرس در صورت نه گفتن به کارفرماست .
در پی رسوایی های شرکت های بزرگ ،کنگره قانون اصلاح حسابداری شرکت های سهامی عام و حمایت از سرمایه گذاران(قانون ساربینز و آکسلی) را در سال 2000 ایجاد کرد.
AICPA دیگر قدرت قبل را در بخش خصوصی برای ایجاد قواعد حسابداری ندارد و بیشتر نقش مشاور هیات نظارت (PCAOB) را دارد.
نقش مهم دیگر AICPA جلوگیری از خریدن اصول حسابداری است .
برای حل این مشکل AICPA کمیته ویژه گزارشگری مالی تشکیل داد.این کمیته مشخص کرد مدیریت شرکت چه اطلاعاتی را باید به استفاده کنندگان ارائه دهد و حسابرس تا چه حد باید در مورد چنین اطلاعاتی گزارش دهند.
نقش کنونی کمیسیون بورس و اوراق بهادار SEC
SEC قانونا قدرت لازم برای قانون گذاری در زمینه رویه های حسابداری را داراست
سیاست SECحمایت از تدوین استاندارد توسط بخش خصوصی و به طور خاص FASB بوده است
SEC وfasb همواره به جز اختلافات جزئی رابطه دوستانه با هم داشته اند
اختلاف اصلی این دو گروه فقط در مورد افشا بوده است
جنبه دیگر عملیات sec مستلزم به کار گیری ارائه الکترونیکی اطلاعات مالی برای ارائه به sec است
سایر گروهها
سه انجمن دیگر که علاوه بر AICPA به فرایند تدوین استاندارد در آمریکا علاقه مند هستن عبارتند از
بازارهاي عاري از مقررات براي اطلاعات حسابداري
تمامی نظرات ارائه شده توسط مخالفان نظارت بر بازار، مربوط است به انگیزه های مدیریت شرکت جهت ارائه داوطلبانه اطلاعات خود به مالکان و بازار سرمایه.
بازارهای رقابتی سرمايه و انگيزههاي پيامدهي
شگفتی ناشی از پیش بینی خود سود (تحقیقات نشان می دهد مهمتر است)
شگفتی ناشی از پیش بینی رقم سود
به این موضوع می پردازد که چرا در شرایطی که الزمی برای گزارشگری وجود ندارد شرکت ها انگیزه کافی برای گزارش داوطلبانه اطلاعات به بازار سرمایه را دارند.
بین شرکت و افراد خارج از شرکت نابرابری اطلاعاتی وجود دارد. زیرا افراد درون سازمان درباره شرکت بیشتر از افراد خارج از سازمان اطلاعات دارند
اثر علامت دهی پیش بینی سود توسط مدیریت دو جنبه دارد:
فرصتهایی برای بستن قرارداد خاص
هرکس خواستار اطلاعات شرکت باشد می تواند آن را بدست آورد.
طالب اطلاعات می تواند برای دستیابی به اطلاعات، با خود شرکت ، مالکان آن و یا بطور غیر مستقیم با واسطه های مالی نظیر تحلیلگران ، قرارداد خصوصی منعقد کند.
بررسی بازار سهام نیز نشان می دهد که مردم تمایل به انعقاد قراردادهای خصوصی برای کسب اطلاعات دارند.
لذا عقیده بر این است که مداخله در بازار نه ضروری است و نه اصلاً خواهانی دارد.
بازارهاي تابع مقررات
حامیان نظارت برای دفاع از نظارت با مد نظر قرار دادن منافع عمومی دو دلیل را ذکر می کنند:
1- احتمال شکست در سیستم بازار آزاد وجود دارد.
2- احتمال تقابل بازار های آزاد با اهداف اجتماعی وجود دارد.
نظرات مبتنی بر شکست بازار
شرکت در نقش عرضه کننده انحصاری اطلاعات
در صورت عدم نظارت ، بدلیل انحصاری بودن اطلاعات شرکت، شرکت از ارائه داوطلبانه اطلاعات خودداری می کند و در نتیجه شکست بازار اتفاق می افتد.
در صورت نظارت ، شرکت ملزم به ارائه اطلاعات می شود . در نتیجه افشاء اطلاعات بیشتر ، جامعه متحمل بهای تمام شده کمتری می شود.
با وجود نظارت نیز ، شرکتها از یک طرف در ارائه اطلاعات به حداقل ها بسنده می کنند و از طرف دیگر قیمت های انحصاری طلب می کنند ( صنایع عام المنفعه) که برای حل مشکل عنوان شده است که تولید انحصاری مجاز است ولی قیمتهای باید تحت نظارت باشند. در زمینه حسابداری نیز استدلال می شود گزارشگری به شکل اجباری الزام شود . این روش مقرون به صرف است زیرا هم از اتلاف وقت جلوگیری می کند و هم کم هزینه است.
شکست گزارشگری مالی و حسابرسی
بدلیل ضعیف بودن استانداردهای حسابداری و حسابرسی ، باز بودن بیش از حد دست مدیران در انتخاب سیاستهای حسابداری و اهمال بیش از حد حسابرسان ، کیفیت گزارشگری مالی پایین می باشد. لذا عقیده بر این است که که مقررات بیشتر و بهتر برای افزایش کیفیت گزارشگری مالی به قصد محافظت از تقلبات و قصور ، لازم می باشد.
باید تاکید کرد که نظارت بر حسابداری نمی تواند مانع تمامی تقلبها و قصورها شود زیرا ریسک سرمایه گذاری به طور ذاتی وجود دارد . اما می توان با افزایش نظارت بر گزارشگری مالی احتمال بروز تقلبها و قصورها را کاهش داد.
حسابداری در نقش کالای عمومی
کالای عمومی : کالایی است که چون یکبار تولید میشود میتواند به وسیله تعداد زیادی از مصرف کنندگان مورد استفاده قرار گیرد. مانند امواج رادیو ، آزادراه ها
کلای عمومی بدلیل عوامل برون زا ( مثال : عدم توانایی تحمیل بهای تولید بر تمام استفاده کنندگان ) کمتر تولید می شود.
افرادی که بدون پرداخت وجه، کالای عمومی مصرف می کنند ، مفت سوار نامیده می شوند.
تولید کمتر از نیاز کالای عمومی را در قالب شکست بازار تفسیر می کنند و تنها راه حل آن مداخله قانونی می باشد.
دو جنبه از گزارشگری مالی تحت نظارت وجود دارد:
1- افزایش قابلیت مقایسه اعداد و ارقام حسابداری در سطح شرکتها
2- افزایش اطمینان در بازار اوراق بهادار
اهداف اجتماعی
قابلیت مقایسه : منظور از قابلیت مقایسه ، قابلیت اتکای صورتهای مالی هنگام ارزیابی صورتهای مالی شرکتهای مختلف است.
کاهش اطلاعات نابرابر : فرض بر این است که بازار سرمایه فقط هنگامی منصفانه است که تمام سرمایه گذاران بالقوه به طور یکسان به اطلاعات مشابه دسترسی دارند.
در مواقعی که جامعه قصد دستیابی به اهداف خاصی را دارد ( استدلال مبتنی بر منافع عمومی ) ، حتی اگر شکست بازار رخ نداده باشد ، امکان دستیابی به آنها در سایه بازار آزاد وجود ندارد و می بایست از یک قضاوت دستوری در زمینه چگونگی تخصیص منابع جامعه استفاده شود.
از جنبه منافع عمومی دو موضوع قابل بررسی است
توجیه قانونی تدوین استاندارد
گاآ به توجیه نظارت بر گزارشگری مالی و فرآیند تدوین استاندارد پرداخته است. به نظر وی ، وظیفه یک نهاد تدوین کننده استاندارد در واقع ”بهترین ” استانداردها از نقطه نظر اجتماعی است.
نتایج حاصله از یک سیستم قانونی از قبیل استانداردهای حسابداری ، ممکن است به لحاظ منطق قیاسی ، الزاماً صحیح نباشد اما در عوض ، نگرش آزاد اندیشانه تر خواهد بود.
رویکرد قانونی ، رویکرد عملگرا است . زیرا در دنیای واقعی حداکثر کردن کردن منافع حاصل از استانداردهای حسابداری برای تمامی مقاصد و اهداف مورد نظر ، در عمل مقدور نیست.
بررسی ماهیت تصمیم گیری در شرایط وجود نظارت
1- کاستیهای نظارت بر حسابداری
2- فرایند نظارت
3- ماهیت سیاسی نظارت
4- رفتار نظارت
کاستی های نظارت بر حسابداری
بهینگی پارتو : وی در نظریه رفاه معتقد است که زمانی رفاه عمومی بالا می رود که حداقل مطلوبیت افراد ، بدون کاهش مطلوبیت افراد دیگر ، افزایش یابد.
بهینه بودن پارتو زمانی رخ می دهد که بهتر شدن وضع یک نفر ، با بدتر شدن وضع نفر دیگر ، افزایش نباشد. اقتصادی که مطابق با نظر پارتو بهینه باشد ، کارا در نظر گرفته می شود.
امکان فهمیدن اینکه آیا منابع به کار گرفته شده برای حداکثر کردن رفاه اجتماعی به کار گرفته شده است یا خیر ؟ وجود ندارد.
حتی امکان فهمیدن اینکه آیا منابع برای دستیابی به سطحی از بهینگی به کار گرفته شده اند که آن سطح کمتر از بهینگی پارتو باشد؟ وجود ندارد.
با این وجود جهت جلوگیری از شکست بازار و یا در صورتیکه بازار آزاد فعالیتی مخالف با اهداف اجتماعی را دنبال کند ، نظارت بر بازار ، توجیه پذیر است.
لیکن تصمیمات تولید و قیمت گذاری نظارتی ، نمی توانند پاسخ بهینه ای برای حل مشکل سیستم قیمت گذاری بازار آزاد در اختیار بگذارند. این ، تناقض یا پارادوکس نظارت است.
فرآیند تدوین مقررات
با توجه به اینکه نظارت به قصد تامین منافع عمومی انجام می شود لذا نظارت امری سیاسی است.
از آنجا که رفاه اجتماعی را نمی توان اندازه گیری کرد ، ضابطه ای برای تعیین اینکه چه سیاستی منافع عمومی (مفهوم منافع عمومی در یک بافت سیاسی به بحث توزیع سود و ثروت می پردازد.) را حداکثر می کند ، وجود ندارد. در نتیجه راهی برای نظارت بهینه بر حسابداری وجود ندارد.
در نتیجه مدلهای اقتصادی مبتنی بر منفعت شخصی برای تجزیه و تحلیل رفتار سیاسی و نظارتی مورد استفاده قرار می گیرند.
ماهیت سیاسی نظارت
قانون گذاری (نوع رفتار)
تئوری اعمال نفوذ : هردو گروه ( حامیان و مخالفان نظارت ) بر این باورند که گروه تحت نظارت به تدریج شروع به استفاده از فرآیند نظارت برای ارتقای منافع شخصی خود می کند. در این صورت فرآیند نظارت ، گرفتار ( اسیر دست دیگران ) به نظر می رسد.
تئوری چرخه زندگی : این اعتقاد وجود دارد که یک نهاد نظارتی مراحل معینی را طی می کند. هر چند این مراحل از منافع عمومی آغاز می شود . لیکن در نهایت نظارت به ابزاری برای محافظت از گروه تحت نظارت بدل می شود.
تاثیر نظارت بر افراد تحت نظارت
افراد تحت نظارت
شرکتها
حسابرسان
مفت سواران
شرکتها
تحقیقات نشان دهنده این است که شرکتهای بزرگ تحت نظارت از آن دسته از قواعد پیشنهادی حسابداری که سود گزارش شده آنها را کاهش دهد ، حمایت می کنند.
دلیل: منافع این دسته از شرکتها در حداقل کردن هزینه های سیاسی ، نظیر امکان مداخله های نظارتی آتی نهفته است که این امر با سود دفتری کمتر محقق می شود.
1
مدیران انگیزه ای برای حمایت از آن دسته از استانداردهای پیشنهادی جدید که تاثیر مثبتی بر سود گزارش شده داشته و مزایای شخصی آنها را افزایش میدهند، دارند.
2
مدیران با استانداردهای پیشنهادی جدید افشا یا قواعدی که هزینه ای را به شرکت تحمیل می کنند ، مخالفت کنند.
3
مدیران شرکتها به استانداردهای نظارتی پیشنهادی تاثیر گذار بر شرکت آنها و خود آنها واکنش نشان دهند.
میتوان انتظار داشت که
حسابرسان
در بحث و کنکاش پیرامون سیاستهای حسابداری به نظرات موسسات حسابرسی بزرگ ، توجه جدی می شود.
1- حسابرسان از آن دسته نظارتهایی که به کاهش ریسک حسابرسی می انجامد ، حمایت می کنند.
2- حسابرسان با سیاستهای پیشنهادی که حوزه حسابرسی را به موضوعات ذهنی نظیر افشای اطلاعات تورمی و پیش بینی سود می کشاند ، مخالفت می کنند.
جدی ترین مشکل ناشی از رفتار حسابرسان مربوط به گرفتار شدن حسابرسان توسط شرکتهای مورد رسیدگی می باشد.
راه حل رونن برای حل مساله حسابرس- شرکت:
ایجاد بیمه صورتهای مالی توسط شرکت در یک شرکت بیمه ای. این بیمه هم شامل پرداخت بیمه به سهامداران در صورت گمراه کننده بودن صورتهای مالی و هم شامل پرداخت حق الزحمه حسابرسان.
در عوض انتخاب حسابرسان و پرداخت حق الزحمه آنها به عهده شرکت بیمه خواهد بود.
در چنین حالتی رابطه کارفرما-نماینده از شرکت و حسابرس آن به شرکت بیمه و حسابرس تغییر می کند.
مفت سواران
با توجه به اینکه مفت سواران، نظیر تحلیل گران مالی ، انگیزه قوی برای تقاضای اطلاعات جدید حسابداری جهت استفاده برای ارائه خدمات مشاوره ای و خبرنامه های خود دارند ، سعی در تحت تاثیر قرار دادن نتایج حاصل از بحث پیرامون سیاست های حسابداری دارند.
مفت سواران بر خلاف مدیران و حسابرسان ، منافع مستقیمی در تولید اطلاعات ندارند و از این رو فشار آنها به تولید بیش از نیاز اطلاعات بیانجامد.
برخورد مفت سواران با مشکلات سیاسی همراه است زیرا ادعا می کنند تلاشهایشان در جهت منصفانه تر کردن بازار سرمایه و رقابتی کردن آن ، از طریق گزارشگری رایگان است.
در آخر اینکه خطر تسلیم شدن در مقابل فشار گروههای دارای منافع خاص وجود دارد. اگر نظارت به تصرف منافع خاصی درآید، قدرت الزام آن برای مدت طولانی بقا نخواهد یافت.
نتیجه های اقتصادی تدوین مقررات حسابداری
غالباً تدوین استاندارد ، یک گروه را به بهای متضرر شدن گروه دیگر ، منتفع می سازد.
به عبارت دیگر ، سیاست گذاری برای حسابداری موضوعی نیست که صرفاً مربوط به کارایی یا بهینه سازی اقتصادی باشد. سیاست گذاری برای حسابداری بر توزیع سود و ثروت تاثیر گذار است.
مطالعات FASB در این خصوص اساساً بر شرکتها ، سهامداران آن و تحلیلگران مالی متمرکز بوده و سایر علاقه مندان از جمله اعتبار دهندگان ، مشتریان و حتی دولت را مد نظر قرار نداده است.
FASB هزینه ها را در محدود ترین شکل ممکن ، یعنی هزینه تولید کننده و منافع حاصله را اساساً بر حسب نیازهای اطلاعاتی بازار سرمایه ، در نظر گرفته است.
تحقیقات مرتبط با پیامدهای اقتصادی نیز به شکل محدود و بیشتر بر سهامداران و مدیران شرکت تمرکز داشته است.