تحقيق زندگينامه مهرداد بهار
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته تاریخ (آموزش_و_پژوهش)
فهرست
مقدمه. 3
زندگینامه. 3
همسر و فرزندان. 4
مرگ... 5
اختلاف در مورد قبر. 5
اثرها 7
تعاريف ديگران از بهار 12
مقدمه
ملک مهرداد بهار (زاده ۱۰ مهر ۱۳۰۸ – مرگ ۲۲ آبان ۱۳۷۳) نویسنده و پژوهشگر ایرانی بود. وی پنجمین فرزند ملکالشعرای بهار بود. مادرش از خانواده دولتشاهی کرمانشاه بود. زمینه اصلی پژوهشهای بهار اساطیر و ادیان ایرانی است که در این باره بیشتر به بُن مایههای هندواروپایی و تنوّع ادیان و آیینهای ایران باستان و تأثیر اساطیر و ادیان بین النّهرین بر پارهای از آنها تأکید و توجه داردو
زندگینامه
زنده یاد دکتر ملک مهرداد بهار در دهم آبان 1308 چشم به جهان گشود. آن چنان که استاد خود نقل کردهاند، تحصیلات متوسطه را در دبستان جمشید جم و دبیرستانهای فیروز بهرام و البرز به پایان رسانید. سپس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی نام نویسی کرد، ولی دو سال پس از آن به دلیل فعالیت های سیاسی از دانشگاه رانده شد. سپس چهارسال به زندان افتاد تا اینکه در بهار ۱۳۳۴ از زندان آزادشد. سپس در دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران در رشتهی ادبیات فارسی ادامهی تحصیل داد و در سال 1336 تحصیلات دورهی لیسانس را به پایان رسانید.
همسر و فرزندان
همسر مهرداد بهار، زهره سرمد استاد دانشگاه است و ثمرة ازدواجشان دو پسر به نامهای کاوه و میلاد و یک دختر به نام فرغانه است.
مرگ
مهرداد بهار در ۲۲ آبانماه ۱۳۷۳ بر اثر بیماری سرطان خون درگذشت و در قطعة هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
اختلاف در مورد قبر
در اسفند ۱۳۹۸ امیرکاووس بالازاده، پژوهشگر، مدرس تئاتر و یکی از شاگردان مهرداد بهار درگذشت و جسد او روی قبر بهار دفن شد و در خرداد ۱۳۹۹ نیز سنگ قبر قبلی برداشته شد و بهجای آن یک سنگ قبر مشترک برای بهار و بالازاده نصب شد.[۲] این وقایع موجب اعتراض خانوادة بهار شد. چهرزاد بهار (خواهر مهرداد بهار) در نامهای سرگشاده خطاب به شهرداری و شورای شهر، این تصمیم را بیاحترامی به مهرداد بهار قلمداد کرد که بدون کسب اجازه از خانوادة او عملی شدهاست.[۳] پس از آن همسر امیرکاووس بالازاده با انتشار متنی با اشاره به پیشینة خانوادگی و علمی بالازاده، اعلام کرد دفن بالازاده در «جوار استادش»، طبق رایزنی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شده و قطعة هنرمندان بهشت زهرای تهران، مالکیت شخصی ندارد.[۴] با اینحال کاوه بهار با ارائة تصویر سند مالکیت قبر و متنی توضیحی در خبرگزاری ایسنا خواستار انتقال جنازة امیرکاووس بالازاده به محلی دیگر و بازگرداندن سنگ مزار مهرداد بهار شد.[۵][۲] خانوادة بهار بر این عقیدهاند که طبق سند مالکیت ارائه شده، دفن شخص دیگری بهجز وابستگان مهرداد بهار، در آن محل مجاز نیست».[۵]
چهرزاد بهار، همچنین با مظلوم نمایی نابجا نوشته است: «آیا ملک الشعرا بهار، شاعر بزرگ ایران و فرزند دانشمند او دکتر مهرداد بهار، استاد ایران باستان و اسطورهشناس برجسته، دستکم از این حق برخوردار نیستند که به آنها احترام گذاشته شود؟ آیا فرهنگ و ادب ایران تا این اندازه برای گروهی بی قدر و بی اهمیت شده است که دست به چنین رفتاری میزنند؟ هرگز چنین کاری را نمیبخشم و به ویژه از آن خانواده در حیرتم که به رغم آنکه فرزند و همسرشان، مرحوم امیرکاووس بالازاده، شاگرد آن بزرگ مرد بوده است، اکنون مزار او را غصب کردهاند؟»
اثرها
به جز مقالات و آثار متعدد چاپي در مجلات، ايشان آثار ارزشمند زير را به جايي گذاشتند.
- واژهنامة بُندهش (پهلوی - فارسی)، انتشارات بنیاد فرهنگ، تهران ۱۳۴۵
- جمشید شاه، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تهران ۱۳۴۶
- بَستور، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تهران ۱۳۴۷
- واژهنامة گزیدههای زاداسپرم (پهلوی - فارسی) انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران ۱۳۵۱
- اساطیر ایران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران ۱۳۵۲
- پژوهشی در اساطیر ایران، انتشارات توس، تهران ۱۳۶۲؛ چاپ دوم (با تجدیدنظر و افزودههای تازه، انتشارات آگاه، تهران ۱۳۷۵
- دربارة قیام ژاندارمری خراسان به رهبری کلنل محمدتقی خان پسیان، انتشارات معین، تهران ۱۳۶۹
- بُندهش، فرنبغ دادگی، انتشارات توس، تهران ۱۳۶۹
- رستم و دیو سفید، انتشارات نگار، تهران ۱۳۷۰
- سخنی چند دربارة شاهنامه (پیوست کتاب - داستانهای شاهنامة فردوسی)، انتشارات سروش/نگار، تهران ۱۳۷۲
- تخت جمشید (با نصراله کسراییان)، تهران ۱۳۷۲
- رستم و سهراب، انتشارات نگار، تهران ۱۳۷۳
- جُستاری چند در فرهنگ ایران، انتشارات فکر روز، تهران ۱۳۶۳؛ چاپ دوم ۱۳۶۴
- ادبیات مانوی (با ابوالقاسم اسماعیلپور)، انتشارات زنده رود/نشر کارنامه، تهران ۱۳۹۴
- ادیان آسیایی، نشر چشمه، تهران چاپ اول: ۱۳۷۵، چاپ دوم: تابستان ۱۳۷۵
- از اسطوره تا تاریخ، نشر چشمه، تهران ۱۳۷۶
در ادامه به معرفي چندي از آثار ايشان ميپردازيم:
ـ واژهنامهی بندهش (پهلوی ـ فارسی)، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران 1345
بندهش یکی از آثار مهم برجای مانده به زبان فارسی میانه است که گردآوری و تألیف آن در اواخر دورهی ساسانی انجام گرفته و مدوّن نهایی شخصی به نام آذرفرنبغ بوده است. در این متن از موضوعات مختلفی چون آفرینش، انواع آفریدگان، تاریخ، قومشناسی، پیشگویی، نجوم و غیره سخن رفته است.
واژهنامهی بندهش نخستین اثر منتشرشدهی دکتر بهار است که دربردارندهی واژههای این متن و برابر فارسی آنهاست. دکتر بهار سالها بعد در مقدمهی ترجمهی بندهش، درخصوص این اثر چنین اظهار نظر کرده است: «از هنگامی که تحصیل زبانها و فرهنگ ایران پیش از اسلام را آغاز کردم، با بندهش نیز آشنا شدم و در نزد استاد مقداری مناسب از آن را خواندم. از آن پس به هنگامی که درصدد تهیهی رسالهی دکتری بودم، رسالهی دکتری استاد بیلی را نیز سراسر خواندم و با ترجمهی انکلساریا مقایسه کردم. ولی هنوز نارسائیهای بسیار در شناخت من از بندهش وجود داشت. واژهنامهی بندهش نتیجهی این دوران کلنجار رفتن با بندهش و درنیافتن درست آن است...»(4)
تعاريف ديگران از بهار
ابوالقاسم اسماعیل پور، در پاسخ به سوال خبرنگار ایرنا درباره علت ماندگاری آثار و اندیشه مهرداد بهار، گفت: ویژگی خاص مهرداد بهار ایدههای نویی است که در حوزه اسطورههای ایرانی و به طور کلی در حوزه ایرانشناسی داشت، او درباره اساطیر ایران تحقیق و کتاب بسیار ماندگار پژوهشی در اساطیر ایران را عرضه کرد. خوب است بدانید نخستین چاپ این کتاب سال ۱۳۵۱ و نام نخست آن اساطیر ایران بود اما بیش از ۲۵ سال بعد از آن، باز هم روی موضوعات این کتاب پژوهش کرده بود که پس از اضافات در سالهای بعد، عنوان پژوهشی در اساطیر ایران را بر آن نهاد.
این استاد دانشگاه، ادامه داد: وسواس علمی بهار، منتج از عمق نگاه او به فرهنگ، اسطورهها و آیینها و همینطور ادیان ایرانی است. برخلاف دیگر ایرانشناسان، او اساطیر ایران را در پهنه بزرگ ایران فرهنگی نگاه میکرد و این حوزه تمدنی را فقط در محدوده جغرافیایی امروز نمیدید. بهار معتقد بود فرهنگ ایرانی به طور کلی و اساطیر ایرانی به طور اخص، در بستر فرهنگی بزرگی رشد کرده که شامل آسیای صغیر، بینالنهرین، ایران، محدوده دره رود سند، هند و آسیای مرکزی است. امروز همه میدانیم که فرهنگ ایران باستان بسیار گسترده است.
منبع : ندارد