پاورپوينت برنامه ريزي عصبي كلامي براساس كتاب روميلا ردي و كيت برتون
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته روانشناسی و مشاوره (آموزش_و_پژوهش)
برنامهريزي عصبي كلامي NLP
پاورپوينت خلاصه كتاب برنامهريزي عصبي- كلامي NLP روميلا ردي و كيت برتون
درس: پژوهش هاي عملی انفرادی
مقدمه
انالپي از سه بخش تشكيل ميشود:
Neuro: به آنچه در ذهن شما ميگذرد ارتباط دارد.
Linguistic: به كلماتي كه در ارتباط برقرار كردن استفاده ميكنيد، مربوط ميشود و علاوه بر آن زبان بدن و نحوهي استفاده از آن را هم در بر ميگيرد.
Programming: به الگوهاي رفتاري مربوط ميشود كه بايد بياموزيد و سپس آنها را تكرار كنيد.
برخي انالپي را مطالعهي ساختار تجربيات عيني مينامند و برخي آن را هنر و دانش ارتباط. اما انالپي در حقيقت چگونه فكر كردن، احساس كردن و يافتن معناي زندگي هر روزه و اتفاقاتي كه پيرامونتان ميافتد است.
فصل اول
آشنايي با انالپي
برنامه ريزي عصبي- كلامي
توانايي شما براي انجام هر كاري در زندگي به اين بستگي دارد كه چگونه به محركها در سيستم عصبي پاسخ دهيد. انالپي به كشف چگونه فكر كردند و اينكه ميخواهيد چگونه با خود و ديگران ارتباط موثرتري داشته باشيد، كمك ميكند.
عصبي: به سيستم عصبشناسي باز ميگردد. فرايند فكر كردن، سيستم عصبي را در شما فعال ميسازد و به اين شكل روي بدن مادي، احساسات و رفتارهايتان اثر ميگذارد.
كلامی: کلام در ان ال پی یعنی چه سخنانی به زبان می آورید و زبان بدنتان چگونه روی دیگران اثر می گذارد.
برنامه ریزی: به میزان زیادی به فرضیه آموزش باز می گردد و به این نکته می پردازد که چگونه تجربیات مختلفتان را کدگذاری می کنید و آنها را به شکل ذهنی درک می کنید. ان ال پی به شما نشان می دهد چگونه این تجربیات را دوباره کدگذاری کنید و برنامه ریزی درونی خود را به گونه ای سازماندهی کنید تا به نتیجه ای که می خواهید برسید
بخش ”عصبی ” " ان ا ل پی " تاکید بر این نکته دارد که همه رفتارها از فرایند عصب شناختی بینایی ، شنوایی ، بویایی ، چشایی و لامسه نشات می گیرد . ما به کمک حواس پنج گانه ی خود دنیا را تجربه می کنیم . اطلاعات را می گیریم و بعد به استناد این اطلاعات درمانی کاری صورت می دهیم . عصب شناسی ما نه تنها فرایند های فکری نامرئی بلکه همچنین واکنش های زیست شناختی مرئی ما را نسبت به نقطه نظر ها و حوادث در بر می گیرد . جسم و ذهن وحدتی جدا نشدنی تشکیل می دهند ، یعنی به انسان صورت خارجی می بخشند.
بخش " کلامی " – زبان شناسی –
تاريخچه
ستونهاي انالپي
حسن تفاهم و صميميت: چگونگي ارتباط شما با ديگران و با خودتان و يادگرفتن درس بزرگ نه گفتن به درخواستهاي ديگران و همزمان ناراحت نكردن آنها را شامل ميشود.
آگاهي حسي: توجه به حواس پنجگانه زندگي را غنيتر ميكند.
فك كردن درباره نتيجه: يعني فكر كردن درباره آنچه ميخواهيد، در مقابل گيرافتاد در مشكلات و افكار منفي.
انعطافپذيري رفتاري: اين واژه به معناي كشف چگونه انجام دادن كاري به شكل متفاوت، هنگامي كه شيوهي كنوني جواب نميدهد. كليد انالپي انعاطفپذيري است.
فرض كنيد نرمافزاري براي كامپيوتر تهيه كردهايد. بعد از چندي اين نرمافزار به مشكل بر ميخورد. شما به پشتيباني زنگ ميزنيد و اتفاقي كه ميفتد اين است كه نه تنها مشكلات حل نميشود، بلكه پشتيبان نيز با شما بد حرف ميزند. در اينجا نياز داريد تا تمام مهارتي كه داريد را بكار بريد تا ايجاد صميميت با پشتيبان اتفاق بيوفتد.
لازم است به دقت از حواس استفاده شود؛ به ويژه حس شنوايي. كنترل احساس به همراه بيان روشن نياز اهميت ويژهاي دارد. در نهايت لازم است در رفتار انعطافپذير بود.
نتیجه (هدف)
تیز حسی
انعطاف پذیری
كشف الگوها و الگوبرداري
كنجكاوي و سردرگمي
فصل دوم: برخي فرضيه هاي اوليه انالپي
اهداف NLP
تحول در اندیشه و رفتار.
برقراری روابط مناسب ، مطلوب و صمیمی با دیگران.
ترک عادت های نامطلوب.
روش های خلاق برای حل مشکلات شخصی، شغلی و خانوادگی.
بهره گیری کار آمدتر از زمان.
کنترل احساسات.
بایسته های NLP
برخی از بایسته ها یا اصول موضوعه NLP
آزادی و اختیار انسان.
نگاه پراگماتیستی (کارکردگرایانه) به حقیقت و واقعیت.
پلورالیزم غیر متضاد با اصول NLP .
اصول علمی و عملی NLP
مدلسازی و الگو برداری Modeling
مرور، بازبینی، واصلاحِ باورها، عادات، اعتقادات، احساسات
مدل سازی
در این متد، شخصی که می خواهد در خود تحول ایجاد کند یا به موفقیت در زمینه خاصی برسد باید مراحل زیر را بگذراند:
1. مشخص کردن هدف خود.
2. پیدا کردن شخص یا اشخاصی که همین هدف را دنبال کردهاند و توانسته اند به نتیجه برسند.
3. مطالعه شیوه زندگی، عادات، احساسات و عقاید شخص مذکور.
4. تمرین برای کپی برداری از موارد بدست آمده و ایجاد همان ویژگی ها در خود .
نکته های مدل سازی
1. در انتخاب مدل دقت شود که حداکثر شباهت در اهداف و ارزش ها وجود داشته باشد. زیرا تعارض اهداف و ارزش ها مانع بزرگی بر سر راه پیشرفت است. پس کسی را پیدا کنید که با ارزش های مورد پذیرش شما به هدف رسیده باشد.
2. در صورت عدم موفقیت، و در صورت اطمینان از انجام تمام مراحل قبلی به صورت صحیح، می توانید شخص دیگری را بعنوان الگو انتخاب کنید.(سویچ)
تصحیح اعتقادات، ارزش ها احساسات و عادت ها
روش های عملی تغییر اعتقادات، ارزش ها احساسات و عادت ها
1. بازبینی و تغییر مفاهیم
2. شرطیسازی مستمر
3. کنترل جسم
4. کنترل گفتار
5. برنامه ریزی
بازبینی و تغییر مفاهیم
نگاه هر شخص به یک تصویر، مفهوم و ... تعیین کننده احساس اوست.
اگر کسی به بیابان نگاه کند و آن را زیبا ببیند احساس لذت به او دست میدهد اما اگر آن را زیبا نداند از بودن در آنجا ناراحت خواهد بود.
اگر کسی بر بدیهای چیزی تمرکز کند فقط بدی ها را میبیند و برعکس (مثال رنگ قهوه ای).
این مطلب نتیجه این اصل در NLP است که:
انسان ها نسبت به طرحی که از واقعیت در ذهنشان دارند عکس العمل نشان میدهند نه نسبت به خود واقعیت.
لذا باید طرح موجود در ذهن را تغییر داد تا احساس تغییر کند.
بازبینی و تغییر مفاهیم
برای تغییر:
استفاده از الگوی شرطی سازی و ارتباط دادن هر مفهوم ، عقیده و عادت با لذت و رنج است. چراکه انسان ذاتا به دنبال لذت و فرار از رنج است.
بعد از تغییر باید این شرطی سازی به طور مستمر ادامه یابد تا به عادت جدید تبدیل شده و جایگزین عادت قبلی گردد.
دو مفهوم مهم: مقایسه، مسابقه
همیشه شخص با خودش مقایسه شود و با خودش مسابقه دهد. از تجارب خودش درس بگیرد. سعی کند از خودش جلو بزند. این الگوی موفقیت و پیشرفت همیشگی است.
کنترل جسم
جسم و روح بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند لذا برای مدیریت احساس می توان از جسم کمک گرفت.
حالات جسمانی، از قبیل نوع صحبت کردن، راه رفتن، لباس پوشیدن، انتخاب دوستان و ... تاثیر زیادی در روحیه و احساسات دارد. (البس و تجمل)
تغذیه سالم باعث تعادل انرژی در بدن می شود لذا باید از الگو مناسب در تغذیه استفاده جست تا بدن بتواند پایاپای روح بلند حرکت کند. (من اقتصر فی اکله کثرت صحته و صلحت فکرته، امیرالمومنین ، شرح غرر الحکم، ج 5 ص 372)
کنترل گفتار
کلمات، جملات، تمثیلات و سوالات نقش زیادی در شکل گیری احساسات و عقاید و رفتارها و عادات دارند.
ذهن انسان هیچ سوالی را بیجواب نمی گذارد.
اما
جواب ها را با توجه به سوالی که شما میپرسید ارائه میدهد.
این جواب ها تاثیر در رفتار و ... دارد.
لذا باید برای سوالات ، جملات خود برنامه ریزی کرد.
کنترل گفتار
مثال:
فرق دو سوال در چیست؟
1. چرا این اتفاق بد برای من می افتد؟ چرا من بد شانسم؟ چرا نمی توانم زندگی ام را کنترل کنم؟
2. چطور میتوانم از این اتفاق چیز جدید یاد بگیرم؟ چه کاری انجام دهم تا دیگر دچار این اتفاق نشوم؟ چطور می توانم از تجربه ام برای کمک به دیگران استفاده کنم تا چنین اتفاقی برایشان نیفتد؟
برنامه ریزی
طبق نکات گذشته سوالات هدف دار پرسیده می شود:
می خواهم:
چه کسی شوم؟
چه مهارتهایی کسب کنم؟
چه چیزی یاد بگیرم؟
به چه کسی نزدیک شوم؟
این موارد فهرست اهداف را تشکیل می دهد.
برنامه ریزی
زمان بندی اهداف.
اولویت بندی اهداف.
انتخاب 3 یا 4 هدف داری اهمیت بیشتر.
ذکر دلایل کافی و قوی برای اینکه چنین هدفی باید در لیست باشد.
سوالات در مورد اینکه چگونه میتوانم به اهدافم برسم؟
پیدا کردن الگو ها.
تفکر به راهکارهای ممکن برای رسیدن به اهداف در کمترین زمان و هزینه.
فرضيات انالپي
فرضيات انالپي مواردي كلي درباره دنيايي است كه ميتوانيد در آن سودمند باشيد
نقشه با واقعيت تفاوت دارد
نقشه با قلمرویی که آن را توصیف می کند تفاوت دارد . ما به جنبه های مورد علاقه خود توجه می کنیم و از کنار سایر مسائل بی تفاوت می گذریم . دنیا همیشه غنی تر و با شکوه تر از برداشتی است که ما از آن داریم فیلتر هایی که روی ادراک خود می گذاریم دنیا را از دیدگاه ما مشخص می سازد. حواس پنگانه از جهان اطرافيان با تفسيري كه از اين واقعيت داريد متفاوت است. آنچه در جهان پيرامونتان وجود دارد هرگز با آنچه در مغز و ذهناتن تجربه ميكنيد يكسان نيست. افراد متفاوت، تفسيرهاي متفاوت و تصويرهاي ذهني متفاوتي از واقعيتهاي يكسان دارند. به عنوان مثال توضيح يك گياه از يك گياهشناس با يك نويسنده داستانهاي جنايي متفاوت است. گياه شناس اثر درماني را توضيح ميدهد و نويسنده اثر كشندگي و خاص بودن آن را.
درك شخصي
حواس در حال بمباران مغزمان ا اطلاعات است، در حالي كه ذهن آگاه فقط توانايي پردازش مقد ار محدودي از اين اطلاعات را دارد و مقدار قابل توجهي از اطلاعات دريافت شده فيلتر ميشود. فرايند فيلترينگ و انتخاب اطلاعات براساس ارزشها، باورها، خاطرات، تصميمها و پيشينه فرهنگي و اجتماعي انجام ميشود. ما فیلتر های طبیعی ، مفید و ضروری متعددی در اختیار داریم . زبان فیلتری است که اندیشه ها و تجارب ما را درباره ی دنیای حقیقی ترسیم می کند . برای لحظه ای به این بیندیشید که کلمه "زیبایی" برای شما چه معنایی دارد . بدون شک شما دارای خاطرات ، تجارب ، تصاویر ، صداها و احساساتی درونی هستید که به کمک آنها برای شما مفهوم پیدا می کند. دیگران از دنیا خاطرات و تجاربی متفاوت دارند . برداشت آنها از جهان، متفاوت از برداشت شماست ، با دنیا برخوردی متفاوت از شما می کنند . اما برداشت چه کسی درست است ؟هم شما و هم آنها .
باورهای ما نیز فیلتر هستند. سبب می شوند هر کدام به طرزی عمل کنیم . هر یک از ما متوجه جنبه ای می شویم که به ذهن دیگران نمی رسد.
((ان- ال- پی)) روشی برای اندیشیدن به خودمان و به دنیا ارائه می دهد.
یکی از باورهای ان ال پی این است که شکستی در کار نیست. تنها نتایج و هدفهای مورد نظر ما مطرح اند.
نکته مفید دیگر این است که همه ما دارای منابع درونی هستیم و یا دست کم می توانیم منابعی در اختیار داشته باشیم که برای رسیدن به هدفهایمان به آن نیاز داریم. اگر فرض را بر درست بودن این باور بگذارید، احتمال موفقیت خود را افزایش می دهید.
آشنايي با نقشه ذهني ديگران: قلمروي ناشناخته
چيزي به نام شكست وجود ندارد، فقط بازخورد وجود دارد.
معناي ارتباط، واكنشي است كه بر ميانگيزد
عدم توانايي در ارتباط با ديگران
هر كس منابع لازم و كافي در رسيدن به نتايج دارد
هر رفتاري انگيزهاي مثبت دارد
افراد چيزي بيشتر از رفتارهايشان هستند
آموختن ، یادگیری زدایی ، باز آموزی
ذهن ناهشیار بسیار عاقل تر از ذهن هشیار است.
چهار مرحله یادگیری
ناشایستگی ناهشیار نمی دانم که نمی دانم
ناشایستگی هشیار می دانم که نمی دانم
شایستگی هشیار می دانم که می دانم
شایستگی ناهشیار نمی دانم که می دانم
یادگیری زدایی از مرحله4 تا 2 شامل می شود.
باز آموزی مربوط به مراحل 2 تا 4 با گزینه های بیشتر است.
فصل سوم
كشق اينكه چه كسي زندگيتان را كارگرداني ميكند
شناخت تفاوت ميان ذهن آگاه و ذهن ناخودآگاه
مقايسه ذهن آگاه و ذهن ناخودآگاه
درك ذهن ناخودآگاه عجيبتان
نميتواند جملات منفي را پردازش كند
ذهن ناخودآگاه به راهنمايي نياز دارد
ذهن ناخودآگاه نگهدارنده خاطرات است
در فرايند يادگيري تبنل و بدجنس است
مانند فردي پايبند به اخلاقيات عمل ميكند
جست و جوي اطلاعات: سيستم فعال سازي قابل اصلاح
اطلاعاتي كه تازگي دارد
اطلاعاتي كه محتوي احساسي زيادي دارد.
اين سيستم با محركهايي فعال ميشود كه از آستانه آگاهياش فراترند. اتفاقهاي عادي روزانه در زير اين آستان قرار ميگيرند و به همين دليل متوجه آنها نميشويم.
مقابله با اختلال استرس پس از حادثه
پذيرش اينكه باورها و ارزشها باعث تفاوت ميشوند
همه ما مواردي را به عنوان ارزش ميشناسيم و ارزشهاي هر فردي با ديگري متفاوت است. مواردهايي براي باورها وجود دارد:
بهرهگيري از توان باورها
تأثيرپذيري از باورهاي ديگران
تغيير باورها
توجه به ارزشها و آشكار ساختن آن
شناخت ارزشهايي براي رسين به هدف و خلق ارزش
شناخت ارزشهاي متناقض و تغيير ارزشها
رويا ديدن درباره واقعيت آينده
فصل 4
به دست گرفتن اختيار زندگيتان
به دست گرفتن اختيار خاطرات
تمركز روي مقصر دانستن ديگران
گير كردن در قاب مشكل
ورود به قاب نتيجه
راه رسيدن به تعالي
مغز ماشيني است كه براي يادگيري ساخته شده و مشغول ساختن آن باعث ميشود موارد منفي و مخرب را دور كنيد. موارد زير از راههاي رسيدن به تعالي است.
دانستن آنچه ميخواهيد و خلق نتايج دوست داشتني
آيا هدف به شكل مثتبي بيان شده ؟
آيا اين هدف در محدوده اختيار و كنترل من قرار دارد؟
آيا اين هدف با شواهد موجود همخواني دارد؟
آيا هدف مورد نظر به روشني مشخص شده است؟
آيا اين هدف منابع لازم را نيز مشخص كرده است؟
آيا بررسي كردهام كه اين هدف به محيط زيست آسيبي وارد نميكند؟
آيا همراه اين هدف، اولين گامي كه بايد براي رسيدن به آن برادرم نيز مشخص شده است؟
فرمول چهار بخشي موفقيت
هنگامي كه هدفي را به روشني مشخص كردهايد و در ديدرستان است، راحتتر ميتوانيد به آن برسيد. فرمولهاي زير را ميتوانيد بلندمدت و كوتاهمدت در زندگي به كار برد:
1- بدانيد كه هدفتان چيست و آن را بشناسيد.
2- عمل كنيد: اولين گام را برداريد.
3- آگاهي حسيتان را گسترش دهيد: اگر ببينيد، بشنويد و احساس كنيد كه چه مواردي كارايي ندارد، خواهيد توانست رفتارتان را اصلاح كنيد.
4- انعطافپذيري رفتاريتا نرا افزايش دهيد.
اگر همواره كاري را انجام دهيد كه هميشه انجام ميداديد، همواره به چيزي ميرسيد كه هميشه به آن ميرسيديد.
چرخيدن چرخ زندگي
اگر مركز اين چرخ را به عنوان مكاني با ارزش در نظر بگيريم و به بعد بيروني آن ارزش 10 بدهيم، خواهيم توانست ارزش هر موضوع را با كماني كه نشان دهنده عددي از 0 تا 10 است مشخص كنيم. در اين صورت اين كمانِ محيطي، نشاندهنده بخشي از چرخ زندگي است. واضح است كه وقتي در يك حوزه نمره بالاتر ميدهيد، از حوزهاي ديگر در زندگيتان غافل شويد و اگر از نمره بخشي راضي نيستيد، اين فرصت را خواهيد داشت كه چرخ زندگي آن قسمت را كامل كنيد. پايان هر سال معمولاً بهترين زمان براي اين كار است. هميشه در دفترچهاي آرزوهايتان را بنويسيد و نسبت به آن تغييرات را در هدف انجام دهيد.
دفترچه هدفها
حوزهاي را در زندگيتان شناسايي كنيد كه در آن هدفهايي داريد و سپس درون دفترچهاي، آرزوها و هدفهاي خود را بنويسيد. چرخه زندگي را در آن رسم كنيد و آن را مطابق آنچه در زندگيتان تجربه ميكنيد، تكميل كنيد. دفترچه را به بخشهاي مختلفي تقسيم كنيد و هر بخش را به يكي از حوزههاي زندگيتان اختصاص دهيد. براي هر هوزه هدفهايي در نظر بگيريد. اين هدفها ميتوانند طولانيمدت و يا كوتاهمدت باشد. فرايند رسيدن به هدفها را به روشني بنويسيد و براي ان تاريخ رسيدن به هدف مشخص كنيد. هر شب قبل از خواب، به اين هدفها نگاه كنيد و فهرستي از كارهايي كه بايد روز بعد براي رسيدن به اين هدفها انجام دهيد، تهيه كنيد. احساس لذت رسيدن به اين هدفها در وجودتان تجربه كنيد و از فرصتهايي كه ممكن است براي رسيدن به اين هدفها با آن روبرو شويد، پيشاپيش سپاسگذار باشيد.
براي رسيدن به آن حركت كنيد
متأسفانه ممكن است در مسير رسيدن به هدفهايتان، با افرادي روبهرو شويد كه با حرفهايشان اعتماد به نفس را از شما بگيرند يا شما را بترسانند. آنها چون خود ميترسند و اعتمادبه نفس ندارند، از اينكه ديگران با اين موانع روبهرو نيستند، نفرت دارند. پيشفرضي در انالپي وجود دارد كه ميگويد «شكستي وجود ندارد، آنچه با آن روبهرو ميشويد فقط بازخوردهاي مختلف است.»
با شهامت كافي، هدفهايتان را دنبال كنيد.
فصل 5
فشردن دكمه ارتباط
معرفي الگوي ارتباطي انالپي
الگوي ارتباطي انالپي براساس روانشناسي شناخت فكر استوار است. هنگامي كه افراد به شكل خاصي رفتار ميكنند (رفتار بيروني)، واكنش خاصي در وجود شما برانگيخته ميشود (واكنش دروني). اين فعل و انفعال باعث به وجود آمدن رفتار خاصي ميشود كه رفتار بيروني شماست و به اين ترتيب واكنش دروني در فرد مقابل ايجاد ميشود و اين چرخه ادامه مييابد.
تقلید در ارتباط
در فرایند تقلید، زبان بدن فرد مقابل مورد توجه قرار گرفته و دقیقاً به صورت آینهوا؛ ولی نامحسوس تقلید میشود، به طوری که فرد اصلاً متوجه تقلید حرکتها نیست. مثلاً طرز نشستن، تون صدا، ریتم تنفس، پس از مدت کوتاهی حسی از کنترل و همسویی در طرف مقابل ایجاد میشود. درک این حس، زمان شروع مرحله بعد را نشان میدهد.
سازگاری در ارتباط
فرایند سازگاری بسیار شبیه فرایند تقلید است با این تفاوت که تقلید آینهوار نیست، در این فرایند به واکو و هرم دیلتز توجه میشود. یعنی توجه به این نکته که فرد از نظر چهار کانال ارتباطی (تصویری، شنیداری، عاطفی، بویایی) چگونه است و با کانال غالب او سازگاری میشود. مثلاً اگر فرد بیشتر از کلمات تصویری استفاده میکند، پاسخ به او نیز در این کانال ارائه شود. از نظر هرم دیلتز توجه به این نکته مهم است که استراتژی تعامل فرد با دنیای بیرون در چه سطح منطق است. مثلاً شخصی که بیشتر روی باورها و ارزشها تاکید دارد، بهتر است دغدغههای مربوط به باورها و ارزشها را دریافت کند.
پیروی
فرایندهای تقلید و سازگاری، پیروی در سطح ناخودآگاه است؛ ولی در این مرحله با فرد مقابل از نظر منطقی توافق برقرار میشود. به دغدغهها و نظرات شخص احترام گذاشته شده و بی قید و شرط پذیرفته میشود. نکته بسیار مهمی که در ارتباط با پیروی وجود دارد این است که طبق سلسله نیازهای مازلو اکنون نیاز اکثر مردم احترام و محبت است. احترام مانند روغن، حرکت چرخدندههای فولادی را روان میکند و تنش را از بین میرود.
ناسازگاری
زمانی که لازم است ارتباط موثر در جهت اهدافی دیگر هدایت شود، ابتدا ناسازگاری ناخودآگاه شروع میشود. به این ترتیب که حرکتهای بدن در خلاف جهت حرکتهای بدن فرد مقابل انجام میشود. کانالهای حسی ادراک متفاوتی نسبت به کانال فرد مقابل اتخاذ میشود و نکته بسیار مهمتر طبق هرم دیلتز سطح منطق تفکر بالاتری نسبت به سطح منطق فرد مقابل استفاده میشود. برای نمونه اگر شخص حالت باز نشسته است، در مقابل به حالت دفاعی مینشینند، اگر کانال غالب ارتباطی فرد تصویری است، با کانال شنیداری یا عاطفی ارتباط برقرار میشود و اگر سطح منطق تفکر فرد توانمندی است در سطح باورها و ارزشها تعامل برقرار میشود.
نتیجه این رفتار ناسازگاری همه جانبه در فضای ناخودآگاه است. وقتی فرد با چنین ناسازگاری روبرو میشود، ناخودآگاه شخص سردرگم شده و بلافاصله به دنبال یافتن راهی برای کسب سازگاری لذت بخش دقایق قبل میرود. ایجاد ابهام در سطح ناخودآگاه یکی از شگردهای میلتون اریکسون است. کسانی که دلفینها را آموزش میدهند نیز در زمان نمایش از تکنیک ابهام استفاده میکنند. به این ترتیب که در زمان نمایش چند دستور ناقص و غیر عادی به دلفین میدهند و دلفین گیج و مبهوت به مربی نگاه میکند در این مرحله دستور روشن خاصی صادر میکنند، دلفین بلافاصله با دریافت پیام، دستور را اجرا میکند.
هدایت ارتباط
پس از ایجاد ناسازگاری در سطح ناخودآگاه و مشاهده تلاش ناخودآگاه فرد برای سازگاری مجدد فرایند هدایت شروع میشود. پی بردن به تلاش ناخودآگاه فرد برای سازگاری بسیار ساده است. فرد با سازگاری بدن و به عبارت دیگر به زبان بدن تلاش برای ایجاد سازگاری را بیان میکند. برای نمونه فرد مثال بالا را در نظر بگیرید او نیز ممکن است نشستن خود را به حالت دفاعی تغییر دهد، در صحبت به کانالهای عاطفی و تفکر در سطح باورها و ارزشها نیز توجه کند.این تغییرات نشان دهنده تلاش ناخودآگاه فرد برای سازگاری مجدد است.
فصل 6
ديدن، شنيدن و احساس راهي بهتر براي ارتباط
در واقع هر یک از افراد در درک مطلب از طریق یک کانال خاص توانایی بیشتری دارند. بنابراین برای برقراری ارتباط موثر با اطرافیان باید کانالی که از طریق آن درک بهتری دارند را شناسایی کنیم. به این منظور باید با دستهبندی این کانالها آشنا باشیم. کانالهای ترجیحی افراد به ۳ دسته زیر تقسیم میشود:
دیداری – این افراد از راه دیدن مطالب را بهتر درک میکنند.
شنیداری – افرادی که کانال ترجیحی شنیداری دارند از راه شنیدن مطالب را بهتر متوجه میشوند. مثلا این افراد راحتتر از سایرین، با گوش دادن درس سر کلاس، مباحث را یادمیگیرند.
حسی – افرادی که دارای کانال ترجیحی حسی هستند، بویایی، چشایی و لامسه قویتری دارند و از طریق این حواس بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرند.
ویژگی هر کدام از کنالهای ترجیحی چیست؟
برای اینکه کانال ترجیحی خود را پیدا کنید، در طول یک هفته به کلماتی که در صحبتهای معمول خود استفاده میکنید دقت نمایید. ببینید بیشتر از کلماتی که به مسائل دیداری مربوط هستند استفاده میکنید یا کلماتی که دربرگیرنده پارامترهای شنیداری یا احساسی هستند.
افرادی که دارای کانال حسی دیداری هستند، دوست دارند الگوهای زبانی مرتبط با رنگ و تصویر را در اشخاص اطرافشان پیدا کنند. افراد حسی بیشتر با روشی که دیگران خود را ارائه میدهند ارتباط برقرار میکنند. افراد شنیداری به دقت گوش داده و در لحن صحبت دیگران دقیق میشوند.
موارد مهمی در ارتباط موثر وجود دارد. راز یک رابطه خوب در این است که بدانید مطلبی که شما بیان میکنید زیاد مهم نیست، بلکه مهمتر از آن چگونگی گفتن آن مطلب است.
چطور از کانال ترجیحی برای خلق رابطه موثر استفاده کنیم؟
رای خلق یک ارتباط موثر با شخص مقابل شما باید هم گزاره باشید، یعنی باید مانند آنها صحبت کنید و ایدههایی را که شما ارایه میدهید منطبق با روش فکر کردن آنها باشد. توانایی شما برای انجام این کار به دو چیز بستگی دارد:
تیز حسی در توجه، شنیدن و برداشتن الگوهای زبانی شخص مقابل
داشتن لغات کافی، برای ارائه پاسخ مناسب به شخص مقابل، به طوری که با کانال ترجیحی او همراستا باشد.
همه ارتباطات در یک سیستم واحد و کانال ترجیحی یکسان اتفاق نمیافتد. اما تطابق زبان و کلام برای برقراری راپورت (ارتباط موثر) بسیار مهم است. شما با افرادی که شبیه خودتان هستند، راحتتر به راپورت (ارتباط موثر) میرسید.
انواع ارتباط و اثرگذاری آنها در ایجاد ارتباط موثر
انواع ارتباطات به طور کلی به دو قسمت تقسیم میشود. ارتباط کلامی که شامل محتوای کلام، چگونگی شروع صحبت و نحوه طبقه بندی مطالب میشود. ارتباط غیر کلامی شامل تن صدا، آهنگ صدا، تماس چشمی، حالات چهره، ژستها و حالات بدنی میشود.
ارتباط غیر کلامی بسیار موثرتر از ارتباط کلامی است. ارتباط غیر کلامی ۹۳% بر مخاطب تاثیر میگذارد. اما زمانی که افراد در راپورت نیستند واکنش بدن آنها (اگرچه با هم حرف میزنند) در هماهنگی با یکدیگر نیست. آنها مانند شریکهای رقص نیستند و شما میتوانید این مساله را فورا تشخیص دهید. هماهنگی حرکات بدن، مانند آیینه بودن، در ارتباطات تفاهمآمیز صورت میگیرد، گرچه شاید افراد از آن بی خبر باشند و بهصورت ناخود آگاه صورت گیرد.
پیدا کردن زبان عشق طرف مقابل
نخستین و مهمترین گام این است که متوجه شوید هر انسانی برای احساس کردن عشق از استراتژی متفاوتی استفاده میکند.
این نکته را ملکهی ذهنتان کنید که یک روش و استراتژی مشخص وجود ندارد که از روی آن عمل کنید. همواره باید سعی کنید که آنچه را دیگران فکر میکنند به آن نیاز دارند و برایش بیشترین ارزش را قائلاند، به آنها بدهید، نه این که چیزی را به آنها بدهید که خودتان فکر میکنید آنها به آن نیاز دارند و برایشان بیشترین اهمیت را دارد.
برخی عشق را فقط با یک نوازش ساده اما با توجه کامل حس میکنند؛ برخی ترجیح میدهند که جملهی جادویی “دوستت دارم” را از محبوبشان بشنوند تا عشق را با تمام وجودشان حس کنند؛ در این میان استراتژیهای برخی به پیچیدگی ترکیبی از “دیدن چیزی، شنیدن چیزی و سپس لمس شدن به شیوهای خاص” است.
فصل 7
ايجاد صميميت
صمیمیت میزان ارتباطات ما انسانها با دیگران را نشان میدهیم و هر چقدر با شخص خاصی راحتتر بتوانیم موضوعات خود را مطرح کنیم و یا مدت زمان بیشتری را در کنار آنها بگذارنیم میتوانیم بگوییم با آن شخص صمیمی هستیم.
در واقع این صمیمیت از دیدگاه ان ال پی در ستونی است در قلب انسانها که این ویژگی مهم به ایجاد ارتباط موفق میان افراد منجر می شود. صمیمیت حالتی است که باید میان هر دو نفر یا گروهی از افراد شکل بگیرد. اما چطور صمیمیت از دیدگاه انالپی بسیار مهم و حائز اهمیت است.
اکثر افراد دوست دارند زمان خود را با کسانی بگذرانند که از لحاظ رفتاری و اجتماعی شبیه به آنها باشد و این موضوع مهمی برای آنها در روابطشان میباشد. اما جهان پر از تنوع و انواع مختلف انسانها با مهارتها، نظرات و سوابق متفاوت است. اما اگر در رابطه با کسی صمیمیت دارید این تفاوتها را میپذیرید و به آنها احترام میگذارید. در واقع صمیمیت کلید اثرگذاری در زندگی شخصی میباشد.
چرا صمیمیت مهم است؟
۱- ترغیب دیگران برای شنیدن حرفهای شما در شرایط خاص
۲- نوع رفتار با افراد سرسخت
۳- توانایی نه گفتن به دیگران
۴- بالا بردن تعداد انتخابهایتان برای اینکه با دیگران گفتگو کنید و متوجه صحبتهای دیگران شوید
زمانهای صمیمیت
چه نشانههایی از خود نشان میدهید و چه مواردی را دریافت می کنید تا متوجه شوید صمیمیت میانتان وجود دارد؟ چگونه این صمیمیت را به وجود می آورید و چگونه آن را نشان میدهید؟ حالتهای صمیمیت میتواند فراتر از حالتهای عادی یک رابطه دوست یا شریک زندگی باشد و نوعی حس راحت بودن به افراد دست میدهد. مثلا در زمانی که با افراد بدون هیچگونه استرس یا حالت رسمی صحبت میکنید و میدانید صمیمیتی بین شما وجود دارد.
برای درک اینکه چه زمانی میتوانید با فرد یا گروهی صمیمی باشید را از حالتهای صحبت میتوان متوجه شد
برای ایجاد حس صمیمی بودن در افراد باید ابتدا آنها را از هر نظر شناخت و اطلاعات بیشتری درباره آنها داشت. هر شخصی برای ایجاد حس صمیمی بودن روشهای خاص خود را پیش میگیرد. ممکن است سعی کنید با پالسهای مثبت مانند اثر گذاری بر روابط یا تفکیک شخص از دیگران حس صمیمیت را به او انتقال دهد.
تکنیکهای مقدماتی
صمیمیت در سطوح مختلفی از افراد رخ میدهد و میتواند در موارد زیر پدیدار شود.
در مکانها و با افرادی که همراهشان زمان میگذرانید.
شیوهی نگاه کردن شما به مسائل، صحبت کردن و رفتارهایی که دارید.
مهارتهایی که در خود پرورش میدهید.
باورهای شما
ارزشهایی که با آن زندگی میکنید.
پایداری به هویت خود.
هدف شما از زندگی
برای اینکه اصول صمیمی بودن را با فردی که نمیشناسید رعایت کنید نیازمند این هستید تا چند نکته را رعایت کنید. نکتهی اول اینکه بدانید چه مواردی برای شخص مقابل مهم است. خیلی مهم است که خودتان این موارد را قبل از اینکه مستقیم یا غیر مستقیم به شما بگوید. نکتهی دوم واژههایی است که ممکن است شخص مقابلتان را خوشحال کند را بیشتر استفاده کنید. به کلمات مورد علاقه و نوع حرف زدن طرف مقابل توجه کنید و تلاش کنید آهسته این موارد را در صحبتهای خود بگنجانید. و نکتهی سوم که میتواند اثرگذار باشد همسو شدن با هدفهای شخص مقابل میباشد. با بررسیهایی که انجام میدهید اهداف شخص را تحلیل کنید و این حس را به طرف منتقل کنید که میتوانید یک همقدم در جهت رسیدن به اهداف او باشید.
ايجاد صميميت در ارتباطهاي مجازي
گروههاي كاري جلساتي را به شكل مجازي برگزار ميكنند و كاركنان با مديريت مجازي خو گرفتهاند و حتي برخي از كارها از راه دور و به شكل مجازي انجام ميشود. در چنين فضايي كه ارتباطهاي فردي به شدت در حال كاهش است، چهرهها، زبان و حركات بدن همكار بغل دستيات را آهسته آهسته فراموش خواهي كرد. البته اين وضع مزايا و ضررهايي دارد. محاسن اتين شكل كار كردن، آزادي در ساعات كار و افزايش مهارتهاست و مشكلات آن تنهايي و جدا ماندن از ديگران است. چالش ايجاد صميمت در محيطهاي كاري مجازي، در دنياي امروز اهميت زيادي پيدا كرده. به همين دليل است كه امروزه افرادي كه توانايي اثرگذاري روي ديگران و مذاكره را در خود پرورش دادهاند، كمتر به استخدام شركتها در ميآيند.
راهكار ايجاد صميميت هنگام مكالمات تلفني و كنفرانسهاي از راه دور
مطمئن شويد تمام افراد ميتوانند صداي يكديگر را به خوبي بشوند. همه افراد در اول كار خود را معرفي كنند.
با توافق كلي، هدف از مكالمه مشخص گردد. نظر همه پرسيده و افراد ساكت درگير جلسه شوند.
از نظر ديگران استقبال كنيد و موضوع بحث را عوض نكنيد. مطابق دستور جلسه پيش رويد.
شمرده صحبت كنيد. در اين موقعيت نميتوان از زبان بدن طرف مقابل چيزي حدس زد.
به نوع حرف زدن ديگران توجه شود. ترجيح افراد، دريافت اطلاعات به شكل ديداري، شنيداري يا حسي است.
پيش از بيان نظرات توجه ديگران را جلب كنيد تا كل پيام از ابتدا تا انتها شنيده شود.
هنگام پرسيدن سوال از ديگران حتما از نامشان استفاده كنيد.
هنگام كوش دادن به فردي كه ديده نميشود، صورت او را در ذهن تجسم كنيد.
در مقاطع مختلف زماني دركتان از آنچه شنيدهايد، خلاصه كنيد و به بقيه اطلاع دهيد.
فصل 8
درك اينكه چگونه درك ميشويد: برنامههاي ماورايي
می توانید ویژگی های شخصیتی افرادی را که دوست دارید پیدا کرده و الگوی خود قرار دهید.
در سال۱۹۵۶ جرج میلر کشف کرد که ذهن آگاه در هر لحظه می تواند چیزی بین ۵ تا ۹ قطعه اطلاعات را پردازش کند.
این یعنی میزان زیادی از اطلاعات دریافتی فیلتر می شود.
برنامه های ماورایی برخی از این فیلترهای ناخودآگاه هستند که تعیین می کنند به چه چیزهایی توجه کنید، چه اطلاعاتی را توسط ذهن آگاهتان دریافت کنید و چگونه این اطلاعات را منتقل کنید.
افراد مختلف، زمان انرژی و منابعشان را به کار می برند تا به طرف چیزی حرکت کنند که برایشان خوشایند است یا از چیزی که ناراحت شان می کند، دور شوند.
آنها برای قضاوت درباره ی اینکه کاری خوب است یا بد یا اینکه نتیجه ی انجام کاری خوشایند است یا ناراحت کننده،; از ارزش های خود به عنوان معیار استفاده می کنند.
به عنوان قانونی کلی، انسان ها در حال دور شدن از چیزی هستند یا به طرف چیزی حرکت می کنند.
می توان گفت انسان ها یا به سوی لذت حرکت می کنند و یا دوست دارند که از درد و ناراحتی دور شوند.
افرادی که از الگوهای برنامه ی ذهنی “دور از” پیروی می کنند، به نظر افراد دسته ی مقابل، منفی به نظر می رسند.
افرادی که از برنامه های ذهنی “دور از” پیروی می کنند، می خواهند بدانند چه چیزی ممکن است با مشکل روبرو شود; و برای کار در بخش تولید، مدیریت بحران و یا تحلیل، مناسب هستند.
می توان با تهدید از دست دادن شغل و مواردی از این دست به این افراد انگیزه ی مضاعف داد.
افرادی که از برنامه ی ذهنی “به طرف” پیروی می کنند، برای رسیدن به چیزی خوشایند انگیزه می یابند.
تیزحسی در NLP به معنای توانایی مشاهده، دقت و تشخیص علائم بیرونی از حالتهای درونی فرد می باشد. از تیزحسی در NLP برای آموزش ذهن به منظور مشاهده و شنیدن دقیق ارتباطات غیرکلامی شامل حرکات بدن و کیفیت های صدا استفاده می شود.
هنگام برقراری ارتباط، هر کس به صورت ناخودآگاه علائمی از خود نشان می دهد که ناشی از حالتهای احساسی، ذهنی و فکری درونی اوست.
حس و حال درونی مقوله ای بسیار مهم در ان ال پی است، مخصوصاً در شگردهای هیپنوتیزم اریکسونی، تمام تلاش هیپنوتیزمگر در پی ایجاد حس است، به این ترتیب که هیپنوتیزمگر با القاهای هیپنوتیزمی محاسبات و مقایسههای درونی را درگیر میکند و نتیجة این درگیری درونی را به احساس خاصی منوط میکند و وقتی این تلقینها زیاد شود، حس مورد نظر به وجود میآید و بر اساس بیان کیک انالپی رفتار بیرونی ناگزیر اجرا خواهد شد. این حالت را خلسه هیپنوتیزم میگویند. تمام قصة اساس هیپنوتیزم در همین کیک خلاصه شده است. اینکه چگونه محاسبات درونی درگیر شود شگردهای مختلف هیپنوتیزم است. اصول کار هیپنوتیزم سنتی هم همین است.
اتفاقی که در دستگاه لیزر میافتد همین است، نور تولید شده بوسیلة منبع نور به کمک آینههای درون دستگاه لیزر همسو میشوند و وقتی قدرت بیم لیزر با همسو شدن میلیاردها شعاع نور به میزان مطلوب رسید، شلیک انجام میشود. هینوتیزم درمانگر نیز با تکتک جملههای خود محاسبات درونی را به سمت تولید حس درونی هدایت میکند و وقتی به میزان کافی حس درونی تقویت شد، رفتار بیرونی را هدایت میکند. به همین دلیل فرد هیپنوتیزم شده، فکر میکند که خودش تصمیم گرفت آن کار را انجام دهد و هیپنوتیزمی در کار نبوده است.
حس و حال درونی یکی از فاکتورهای بسیار مهم در باورها است. لذا برای ایجاد باور موفقیت ابتدا باید موفقیت را احساس کرد. تفاوت بازیهای زیرپوستی بازیگران بزرگ سینما با بازیگران دیگر در درک حس درونی است. وقتی بازیگر حس وحال درونی منطبق با نقش بگیرد و مقایسههای درونی نقش را به خوبی درک کند، رفتار بیرونی کاملاً طبیعی اجرا خواهد شد.
برای رسیدن به حس درونی مطلوب از شگرد ایجاد تداعیگرها استفاده میشود
فصل 9
لنگر انداختن
در NLP عمل اتصال یک خاطره به احساسات و شرطی شدن فرد نسبت به آنرا آنکورینگ گویند. به جملات زیر دقت کنید در مواجه با چنین شرایط چه چیزی در ذهن شما تداعی میشود؟
استشمام بوی یک عطر خاص
شنیدن صدای ترمز ماشین
صدای گریه کودک
شاید با شنیدن صدای ترمز شدید ماشین به یاد یک صحنه تصادف بیفتید و ناگهان مضطرب شوید. همچنین صدای گریه کودک یک حادثه را تداعی کند و استشمام بوی یک عطر خاص شما را به سالهای دور و یک فرد خاص بیاندازد.
كاربرد لنگر
از بین بردن اضطراب ها و ترس ها و خاطرات منفی ویا احساسات منفی است . و برای برطرف کردن تیک های عصبی نیز می توان از ان استفاده کرد. برای به وجود اوردن حس اعتماد به نفس , حس قدرت , حس شادی می توان از ان استفاده کرد.اگر در کل تصویری از خاطره مورد نظر خود نداشته باشیم و بیشتر احساساتمان در گیر موضوع شده باشد می توانیم از این تکنیک استفاده کنیم.تکنیک آنکراژ در دو حالت بررسی می شود
1- انکراژ ساده: که یا انکراژ ساده منفی است یا مثبت
2- انکراژ کامل : که در واقع از دو انکراژ ساده , تشکیل شده است.
مراحل انجام انکراژ ساده منفی : Stm منفی
1-شناسایی شرایط نامطلوب. مثلا برای از بین بردن احساس منفی خود نسبت به چیزی یا کسی , در ذهنمان به جستجو می پردازیم و خودمان را در درست قبل از تجربه ان حس ناخوشایند تصور می کنیم. کلیه تصاویر , صداها و حس ها را در ذهنمان تجسم خلاق می کنیم.گرفتن محرک عصبی
2- شناسایی شرایط مطلوب . یعنی برای از بین بردن ان حس بد به چه ابزاری نیازمندیم. جستجوی یک خاطره مثبت و قوی در راستای همان خاطره منفی.
3- انتخاب محرک عصبی . این محرک می تواند اختیاری باشد. مثل فشار دادن یکی از مفاصل انگشتان دست یا گرفتن لاله گوش یا گره کردن انگشتان دست در یگدیگر یا گرفتن مچ دست و یا لمس شانه و ویا بیان کلمه ای با لحن خاص و … می تواند باشد.
4- پرورش سیستم واکو و گرفتن محرک عصبی مورد نظر (Stm ) . یعنی ان خاطره مثبت قوی را طوری به یاد می اوریم که با تمام حواس پنجگانه مان ( حس بینایی, شنوایی, لامسه, بویایی و چشایی ) عجین شده باشد. پرورش خلاق خاطره یا حس حداقل باید یک دقیقه طول بکشد و همزمان با پرورش خاطره , محرک عصبی مورد نظر (Stm ) را می گیریم. و قبل از اینکه احساس کاهش یابد باید از تحریک ان محرک دست برداریم. .
5- انجام خنثی سازی ( Break state ) . یعنی می توانیم به یک نقطه دور نگاه کنیم و یا تا ده بشماریم و یا چشمانمان را یک بار ببندیم و باز کنیم.
6- انجام تست. به موقعیتی فکر کند که به آن در گیر ان حس منفی شده بود و همزمان محرک عصبی مورد نظر (Stm ) را بگیرد . احساس مثبت , خود به خود باید به وجود بیاید.
مراحل انجام انکراژ ساده مثبت: Stm مثبت
1- شناسایی حس یا خاطره قوی مثبت2- انتخاب محرک عصبی
3- پرورش خاطره مثبت به کمک سیستم واکو. یعنی ان خاطره مثبت قوی را طوری به یاد می اوریم که با تمام حواس پنجگانه مان ( حس بینایی, شنوایی, لامسه, بویایی و چشایی ) عجین شده باشد و همزمان گرفتن ان محرک و به اوج رساندن خاطره که حداقل یک دقیقه باید طول بکشدو قبل از اینکه احساس کاهش یابد باید از تحریک ان محرک دست برداریم. .
4- انجام خنثی سازی ( Break state ) . یعنی می توانیم به یک نقطه دور نگاه کنیم و یا تا ده بشماریم و یا چشمانمان را یک بار ببندیم و باز کنیم.
5- انجام تست. با گرفتن محرک عصبی مورد نظر باید آن حس مثبت خود به خود به وجود اید.
نکات مهم در به کار بردن تکنیک انکراژ کامل
1- خاطره مثبت باید قوی تر از خاطره منفی بوده و در باهم در یک راستا و در یک جهت باشند.
2- محرک های عصبی توسط عامل , بر روی سوژه انجام می شود.
3- گرفتن محرک ها را در همان شروع پرورش خاطره , می گیریم و تا به اوج رساندن خاطره نگه می داریم.
4- خاطره مثبت را باید مدت زمان بیشتری نسبت به خاطره منفی پرورش دهیم.
فصل 10
كنترل تجربياتتان
همه ما براساس شنیده ها، دیده ها، اتفاقات، تجربیات و خاطرات گذشته خود، برنامه ریزی شده ایم. این برنامه ریزی در ضمیرناخودآگاه ما صورت گرفته و به شکل یک باور در آمده است. براساس همین باورها در مواجهه با پدیده های مختلف، واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهیم. این واکنش ها همان رفتارها، احساسات، عادتها و هیجانات ما را شکل می دهند.
بنیانگذاران NLP، ریچارد بندلر و جان گریندر در ابتدا به دنبال یافتن پاسخ همین سوال بودند که چگونه عده ای در طول زندگی خود موفق به تغییر بسیاری از رفتارهای نامطلوب خود شده اند. نتیجه تحقیقات طولانی برای یافتن پاسخ این سوال منجر به شناسایی نقش ضمیرناخودآگاه در NLP شد. در واقع میتوان اینطور گفت که کشف بزرگ NLP، دستیابی به چگونگی برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه می باشد.
ارتباط میان NLP و برنامهریزی های ضمیرناخودآگاه
برنامه ریزی عصبی زبانی (NLP)، با شناسایی ساختارهای عصبی مغز و بررسی اثرات خاطرات، تجربیات، اتفاقات و جملات و کلمات دریافت شده در گذشته و … بر رفتارهای حال حاضر، موفق به کشف الگوهای شگفت انگیزی در ضمیرناخودآگاه گردید. از آن پس، اهمیت ضمیرناخودآگاه در NLP مورد توجه دانشمندان این علم قرار گرفت و رفته رفته تکنیک های مختلف تغییر رفتار براساس عملکرد ضمیرناخودآگاه، کشف و مورد استفاده قرار گرفت.
NLP با استفاده از تکنیک ها و الگوهای کلامی و رفتاری تاثیرگذار بر ضمیرناخودآگاه، به منابع موجود در ذهن ناهوشیار دسترسی پیدا می کند و با تغییر در برنامه ریزی های نامطلوب گذشته، برنامه های جدیدی را برای کسب موفقیت های مورد نظر در شخص، جایگزین می کند. یعنی NLP با جعبه ابزار شگفت انگیز خود که شامل فنون و تکنیک های مختلف تغییر در برنامه ریزی های ذهن می باشد، به استقبال ضمیرناخودآگاه می رود و هر جا که لازم شد، با یک ابزار مناسب تغییر لازم را صورت می دهد.
از آنجایی که براساس یکی از قوانین ضمیرناخودآگاه در NLP، ذهن ناهوشیار محل ثبت اطلاعات دائمی یعنی همان حافظه بلندمدت می باشد، بنابراین تغییرات شکل گرفته مانند یک عادت قوی عمل می کنند و همواره ثابت می مانند. مگر آنکه تغییراتی انقلابی در باورها، ارزش ها، نیازها، شرایط محیطی و … به وجود آیند که باز هم با ابزارهای فرا گرفته شده در NLP، می توان در صورت نیاز از وضعیت نامطلوب احتمالی به وضعیت مطلوب کوچ نمود.
تجربيات در معاملهگري
مهمترین درس در معامله گری “کنترل مغز” می باشد. مغز ما دارای افکاری است که گاها توسط تجربیات معاملاتی گذشته ما شکل گرفته و اکنون بر تصمیم های مان تاثیر می گذارد. اما همانطور که می دانید تجربه کردن کاری زمان بر بوده و شاید عواقب سختی به همراه داشته باشد. در این مورد تکنیک NLP به ما کمک می کند که از تجربیات دیگران جهت رسیدن به موفقیت استفاده کنیم.
این نمونه را در نظر بگیرید. معامله گرهای با تجربه به معامله گرهای تازه کار می گویند: «به پول فکر نکن. به یاد داشته باش نباید به پول فکر کرد.» با اینکه به نظر پند خوبی می آید، می دانید چه چیزی رخ می دهد؟ معامله گرهای تازه کار این عبارت را آنقدر در ذهن خود تکرار می کنند که نسبت به پول دچار وسواس می شوند.
دو اصل مهم در NLP
اگر کسی بتواند کار خاصی را انجام دهد، هرکس دیگری هم توانایی اش را دارد. این یکی از پیمان های بزرگ NLP است. خوشنودی کامل و موفقیت ساختاری دارد که می توان از آن کپی برداری کرد. با مدل سازی افراد موفق، می توانیم از تجربه های کسانی که موفق شده اند درس بگیریم. می توانیم اصل آن استعداد را به دست آوریم.
ذهن و بدن بخشی از یک سیستم اند. اگر ذهن و باور خود را نسبت به چیزی دگرگون کنید، توانایی های تان نیز تغییر می کنند. اگر ژست، شیوه نفس کشیدن و یا دیگر بخش های فیزیولوژی بدنتان را تغییر دهید، اندیشه های تان نیز تغییر می کنند. روان درمان گر بزرگ آر.دی.لانگ می گفت: «ذهن خود را دگرگون کنید تا بدن تان دگرگون شود. بدن خود را دگرگون کنید، تا ذهن تان دگرگون شود.»پس در انتها بخاطر داشته باشید که برای موفقیت در هر زمینه ای از جمله معامله گری، باید به مطالعه در مورد معامله گرهای موفق و با استعداد بپردازید، از تجربه آنها استفاده کنید و از الگوهای رفتاری آنان کپی برداری کنید.
فصل 11
كار با سطوح منطقي
رابرت ديلتز كه يكي از بزرگترين محققان ان ال پي است، اعتقاد دارد براي تغيير رفتار،عادات و باورها، بايد در سطوح عميق تر يك فرد جستجو كرد زيرا تغيير در لايه هاي عميق شخصيتي، ماندگارتر و با ثبات تر خواهد بود. در اين نظريه كه به هرم منطقي ديلتز هم معروف است، تغييرات شخصي و نحوه يادگيري را در يك سلسله مراتب و سطح هاي مختلف نشان ميدهد.
در اين تكنيك از شش سطح عصبي – منطقي استفاده ميكنيم و رفتار فرد را در يكي از اين سطوح قرار ميدهيم. مزيت اين روش اينست كه ريشه رفتار را شناخته و با بررسي همان سطح، به رفع آن مي پردازيم. اين سطوح، راهي براي شناخت عقايد، رفتارها و باور است و با تغيير در يك سطح بالاتر هر سطح، نتيجه دلخواه را بدست مي آوريم.
در پروسه تغيير هر فرد، بررسي هر سطح بالاتر تاثير جدي بر سطوح پايينتر خود دارد. مثلا اگر تشخيص داده شد كه مشكل فرد در لايه توانايي و استعداد است، ميتوان با بررسي و قرار دادن مسئله در لايه باورها و ارزشها، به ريشه يابي بهتر رسيد.
همچنين در ارتباطات،اگر افراد از سطوح يكساني استفاده نكنند، تعارض و اختلاف به وجود مي آيد. در اختلافات دقت كنيد كه مخاطب شما به كدام يك از سطوح مراجعه ميكند؟ اگر از كلمات چگونه استفاده ميكند، آن مسئله را ميتوان در سطوح توانايي و رفتار بررسي كرد. اما اگر در مشاجرات از چرا استفاده كرد، به دنبال كشف باورها و ارزشها است و ميتوان به او توضيح داد كه در كدام سطح هرم است و لازم نيست براي مسائل جزئي كه به سطوح پايينتر هرم مربوط است، ارزشها و باورهاي فرد را زير سئوال برد.
سطوح عصبي منطقي به شش گروه تقسيم ميشوند:
محيط
رفتار
توانايي و استعدادها
باورها و ارزشها
هويت
معنويت
سطح محيط: ابتدايي ترين سطح در اين هرم مربوط به سطح محيط است. كاري كه فرد در يك محيط خاص انجام ميدهد را ميتوان در اين سطح بررسي كرد. با سئوالهايي نظير: كي، كجا و با چه كساني؟ اگر فردي ميگويد در يك محيط خاص نميتوانم كار كنم، مسئله مربوط به محيط است.
سطح رفتار: آنچه فرد در قالب يك رفتار، گفتار يا آداب و رسوم انجام ميدهد، در اين بخش قرار دارد و ميتوان با سئوالهاي چه ميگوييد، چه اقداماتي؟ چه چيزي؟ به جوابهاي مورد نظر رسيد. بروز رفتارهاي خاص و سوء برداشت ها در اين سطح است.
سطح توانايي و استعدادها: اين سطح به مهارت ها و دانشي كه فرد در رفتار خود نشان ميدهد مربوط است و به چگونگي آن ميپردازد. اگر فردي رانندگي خوب را يكي از توانايي ها و مشخصه هاي خود ميداند، اين رفتار در اين سطح تعريف شده است.
سطح باورها و ارزشها: اين سطح از اساسي ترين لايه هاي شخصيت فرد است كه نيت رفتار را مشخص ميكند. اگر رفتاري را درست يا غلط بدانيم و به آن باور داشته باشيم، بايد آنرا در اين سطح بررسي كنيم. تغيير اين بخش زمانبر بوده و نگرش به زندگي و وقايع اطراف را مشخص ميكند. فردي كه باور دارد بدشانس است يا اينكه همه اطرافيان او دروغگو هستند، به باور رسيده است. مهم نيست كه باور ما درست يا غلط باشد، مهم اينست كه ما كارهايي را انجام ميدهيم كه باور داريم.
توصيه ميشود كارهايي را انجام دهيم كه با ارزشهاي ما همراستا باشند، در غير اينصورت باعث سرخوردگي و نارضايتي در زندگي ميشود. شايد اين تكنيك براي ريشه يابي برخي از احساس ناخوب ما مفيد باشد. مثلا فردي كه مديريت يك سازمان را به عهده دارد و جهت جلوگيري از ورشكستگي كارهايي را ميكند كه مغاير با ارزشهاي اوست، پس از مدتي حال خوبي نخواهد داشت.
سطح هويت: احساس هر فرد از خود و تعريفي كه نسبت به خود دارد، بيانگر خط مشي او در زندگي است . در اين سطح ماموريت ما در اين دنيا و اينكه چه كسي هستيم، مشخص ميشود. فردي كه خود را باهوش يا دوست داشتني ميداند، هويتي از خود تعريف ميكند كه ديگران او را با آن مشخصه ميشناسند.
سطح معنويات: عميق ترين سطحي كه در اين هرم قرار دارد مربوط به معنويات است. زندگي معنوي ما و تصويري فراتر از زندگي كه در ذهن ما نقش بسته را در اين سطح ميتوان يافت. اگر ميخواهيد بدانيد كه فرد، چه ديدي به زندگي دارد، بايد بدانيد كار يا رفتاري كه انجام ميدهد براي چه كسي، براي چه؟ و در راستاي چه رسالتي است؟
فردي كه به مشاور مراجعه ميكند، با به كاربردن كلماتي خاص، نگرش ديدگاه خود را به مشكل نشان ميدهد و مشاور ميتواند با شناسايي سطح مشكل، روند درمان را بهتر هدايت كند.
فصل 12
كشف برنامههاي پنهاني شما
در زندگي هر كس برنامه و استراتژي خاصي وجود دارد كه كارها براساس آن انجام ميشود كه كاملاً از آن ناآگاه و بيخبريد. استراتژي در دانش انالپي عبارت است از نظم دروني و بيروني در انجام كارها براي رسيدن به نتيجهاي خاص. احتمالاً از خود سوال ميكنيد كه چرا در برخي حوزهها موفق هستيد و در بعضي ديگر نه. شايد در حوزههاي يكه ناموفق هستيد، از استراتژيهايي استفاده ميكنيد كه اثرگذاري كمتري دارند. نكتهي مهم اين است كه وقتي از به كار بردن استراتژي خاصي آگاه ميشويد در صورتي كه آن استراتژي از آن اثرگذاري مناسبي برخوردار نباشد، بهتر ميتوانيد تغييرش دهيد و شايد استراتژي ديگري را پيدا كنيد كه برايتان مفيدتر باشد.
در ان ال پي گفته ميشود كه استراتژيها در طول مان تكامل پيدا ميكنند.
تكامل استراتژيها
مدل محرك و واكنش
در ابتداي قرن بيستم روانشناسان رفتاري اساس كار را روي رفتارهاي انسانها و حيوانات قرار دادند. آنها بر اين باور بودند كه افراد يا در حال پاسخ دادن به محركها هستند و يا واكنشي را به شكل شرطي از خود نشان ميدهند. به اين شكل كه وقتي فقيري را ميبينيد (محرك) ناخودآگاه براي يافتن سكه، دست در جيب ميكنيد (واكنش). اگر چه مدل محرك و واكنش منطقي، درست به نظر ميرسد، اما بسياري از دانشمندان در اينباره اتفاق نظر دارند كه رفتارهاي انساني پيچيدهتر از اين و قدرت تفكر در انسان پيشرفتهتر است.
مدل TOTE
جرج میلر، یوجین گالانتر و کارل پریبرام الگوی TOTE را توسعه دادند و در کتاب خودشان به نام «طرح ها و ساختارهای رفتاری» چارچوب آن را مشخص کردند. از این الگو میتوان در حل مساله، خلاقیت و رشد کمک گرفت. الگوی TOTE شامل عناصر زیر است:
Test = T آزمون،Operation = O عملیات،Test = T آزمون مجدد،
Exit = E خروج
الگوی TOTE به افراد کمک می کند تا آنچه را که انجام می دهند، مورد ارزیابی قرار دهند و به منظور به دست آوردن نتایج خوب انعطاف پذیر باشند.
چگونگی شناسایی استراتژی واقعیت توسط تکنیکهای انالپی
تکنیکهای انالپی در شناسایی استراتژی واقعیت کمک زیادی به ما خواهد کرد. استراتژی واقعیت شامل آزمونهای ذهنی و معیارهای درونی افراد است که فرد برای تشخیص واقعی بودن تجربه از آنها استفاده میکند و اصلیترین استراتژی تشخیص واقعیت از خیال است. در واقع توسط این استراتژی واقعیت را از خیالات فیلتر میکنیم.
استراتژی واقعیت و کشف حقایق
یکی از تجربههای عادی دوران کودکی این است که فرد تصور میکند تجربهای در عالم واقع اتفاق افتاده، در حالی که فقط خیال و رویا پردازیهای دوران کودکی بوده است. حتی بزرگسالان نیز گاهی مطمئن نیستند تجربهی قدرتمندی که در کودکی داشته اند واقعی بوده یا تصور و خیال کودکی بوده است. بهنوعی افراد با این تخیل بزرگ میشوند و در ذهن آنها جا میگیرد.یکی دیگر از وضعیتهای مشابه زمانی رخ میدهد که انسان مطمئن است حرفی به کسی گفته است ولی او انکار میکند و بعد شخص به یاد میآورد که آن حرفها را با خود تمرین میکرده و هرگز به آن شخص چیزی نگفته است. در واقع هیچ مکالمهای بین دو فرد صورت نگرفته است.
هرگز نمیتوان حقیقت را پیدا کرد
از دیدگاه ان ال پی هرگز نمیتوان واقعیتی که وجود دارد را کشف کرد. زیرا نمیتوان تشخیص داد که فلان موضوع خاطره است یا واقعیت. خاطره را سلولهای مغز تولید میکنند و واقعیت نیز توسط همان سلولهای تولید کننده ساخته میشوند و اینطور نیست که بخشی از مغز برای تجربههای خیالی و بخشی دیگر برای تجربههای واقعی طراحی شده باشند.مثلا به کاری بیاندیشید که دیروز میتوانستید انجام دهید، ولی انجام ندادهاید. برای مثال دیروز قصد خرید کردن داشتهاید اما برای آن اقدامی نکردهاید. سپس به گزینههایی فکر کنید که انجام دادهاید. مانند رفتن به سرکار یا رسیدن به یک ملاقات. این دو تجربه خود را با یکدیگر مقایسه کنید. چگونه تشخیص میدهید که یکی را انجام ندادهاید و دیگری را انجام دادهاید؟
ایجاد موفقیت با خیالپردازی
برخی با خیالپردازی موفق بودن و دیدن آیندهای موفق برای خود، قصد دارند برنامه زندگی خود را تغییر دهند یا آن را دوباره برنامهریزی کنند. این شیوه برای کسانی است که آن را با استفاده از استراتژی واقعیت به کار میبرند. با شناختن استراتژی تشخیص واقعیت، خودتان میتوانید به دقت تعیین کنید چگونه تغییر یک رفتار را برای خودتان مدل کنید تا مطمئن شوید چیزی در شما ایجاد خواهد شد.
تولید استراتژی واقعیت
از ابتدا تمرکز ان ال پی بر تولید استراتژی واقعیت توسط فرد و نحوهی عمل آن استراتژی برای شکلدهی به نقشهی ذهنی او از واقعیت است. فرد باید تجربهی خیالی را با تجربه واقعیاش در ذهن خود مقایسه کند و ریز مشخصههای حسی مربوط به این تجربههای درونی را بررسی نماید. کیفیت اطلاعات تجربهها، در تجربههای واقعی بسیار دقیقتر از تجربههای خیالی است و همین اختلاف کیفیت تفاوت تجربهی واقعی با تجربهی خیالی است و این تفاوت به کمک استراتژی واقعیت درک میشود.
آشنایی با تکنیک های ان ال پی عشق
در ان ال پی دو استراتژی ( در این مقاله منظور از استراتژی همان تکنیک است) برای ایجاد عشق دارد. استراتژی برنامه ریز عصبی کلامی یا ان ال پی (NLP) سخت است که بر می گرد به گذشته ی ما و تجربیاتی که بر اساس آن به صورت ناخودآگاه، احساس ها و ادراک خاصی را از نشانه های خاصی دریافت می کنیم. استراتژی دوم برنامه ریزی عصبی کلامی یا ان ال پی (NLP) نرم است که بر می گردد به دوران بزرگسالی و تجربیات کوتاه مدت ما که آن هم باعث می شود تجربیات خاصی را از نشانه های خاصی دریافت کنیم. نوع اول معمولا در گذشته ایجاد می شود و تغییر آن سخت است اما نوع دوم را میتوان همیشه ایجاد کرد و از بین رفتن آن نیز ساده تر است.
تکنیک های ان ال پی سخت در عشق
فردی ممکن است به دلیل اضافه وزنی که داشته است همیشه در گذشته مورد آزار و اذیت قرار گرفته و توسط همسالان خود تحقیر شده باشد. در نتیجه در دوران بزرگسالی احتمالا احساس عشق نسبت به ا افراد چاق و حتی افرادی که فقط صورت گرد دارند نخواهد داشت.
زیرا ضمیر ناخودآگاه این فرد چاق بودن را مساوی با بی ارزش بودن می پندارد. پس اگر با هر نشانه ای مواجه شود که بیانگر چاق بودن ( حتی گردی صورت) است حس بدی پیدا می کند. پس نشانه های چاق بودن مثل گردی صورت همان نشانه ها و سینگنال های ان ال پی هستند و حس منفی آن نشانه ها نیز بر اساس همان ارتباط عصبی کلامی در سیستم اعصاب ما تداعی می شود.
به یاد داشته باشید تکنیک های برنامه ریزی عصبی کلامی یا ان ال پی سخت ارتباط مستقیمی با ارزش ما دارد. مثلا در ارتباط با مثال بالا هر چقدر بیشتر نشانه هایی در خود ایجاد کنیم که بیانگر زرنگ بودن، لاغر بودن، فعال بودن، سریع بودن است طرف مقابل نیز ما را با ارزش ترمی بیند.
تکنیک های ان ال پی نرم در عشق
تا کنون برای تان پیش آماده است که پس از شنیدن یک آهنگ خاص به یاد مسافرت و یا خاطره ای با عشق تان بیفتید و احساس عاشقانه آن روز برای تان تداعی شود. در واقع آن آهنگ در ذهن شما با آن خاطره ی مثبت و احساس عشق مرتبط شده است.
“آن آهنگ” همان نشانه ی تحریک کننده و “خاطره ی مثبت و احساس عشق” همان چیزی است که از سیستم اعصاب ما تداعی می شود. برنامه ریزی عصبی کلامی نرم چیزی است که باید به شکل مثبت در روابط خود ایجاد کنیم. به عبارت دیگر ان ال پی به ما کمک کند با اینجاد چنین تکنیک هایی نشانه هایی خاص را با تجربیات مثبت و احساسات خوب برای طرف مقابل ایجاد کنیم که بتوانیم همیشه با آن نشانه ها احساس عشق را در طرف مقابل افزایش دهیم.
به یاد داشته باشید همانطور که استراتژی انالپی نرم میتواند تاثیر مثبت در ایجاد احساس عشق داشته باشد می تواند تاثیرمنفی نیز ایجاد کند و باعث شود نشانه هایی خاص مرتبط با تجربیات منفی و احساس بد شوند. در نتیجه هر گونه اشاره به آن نشانه ها باعث ایجاد احساس تنفر و از بین رفتن در طرف مقابل شود.
دلیل یادگیری استراتژیهای NLP
پیدا کردن زبان عشق طرف مقابل
فصل 13
سفر در زمان براي بهبود وضع زندگيتان
سفر در زمان براي بهبود وضع زندگيتان
کشف خطوط برای سفر در زمان
به این شکل میتوانید با اعتماد به ناخودآگاهتان روی این خط حرکت کنید و با این روش از گذشته به جایی بروید که احساس میکنید آیندهی شما در آن حضور دارد.
حتما این تجربه را داشتهاید که پس از دیدن صحنهای حس کنید قبلا آن را دیدهاید و در گذشته چنین چیزی را تجربه کردید. در واقع برای شما سفر ذهنی در زمان اتفاق میافتد که در گذشته آن را تجسم کردهاید. داشتن چنین مهارتی به ما انسانها این اجازه را میدهد که از تجربیات خود در گذشته استفاده کنیم و به جایی که قبلا بودهایم، بازگردیم.
فصل 14
آرامش درون
آیا تا به حال در مسابقه ی طناب کشی شرکت کرده اید؟
آیا تا به حال چنین مسابقه ای را دیده اید؟
در این مسابقه هر دو طرف انرژی زیادی را صرف می کنند، اما با این حال خیلی از جایشان حرکت نمی کنند.
تناقض نیز چه درون خودتان چه با فردی دیگر، مانند مسابقه ی طناب کشی،; انرژی زیادی از شما می گیرد بدون اینکه حرکت و پیشرفتی وجود داشته باشد.
تناقض در درون شما معمولا میان بخش خودآگاه و ناخودآگاه ذهن تان رخ می دهد.
برای مثال زمانی را در نظر بیاورید که بخشی از شما می خواهد کاری را انجام دهید; و بخش دیگر، شما را ازانجام کار نهی می کند.
فردی را در نظر بگیرید که در بخش خودآگاه ذهنش می داند که سیگار کشیدن بد و پرزیان است; و برای سلامتی ضرر دارد، اما با این حال سیگار کشیدن را ادامه می دهد ، چرا که به این شکل آرامش می یابد.
در دانش ان ال پی تناقض را به شکل درگیری ای روانی که گاهی به شکل ناخودآگاه روی می دهد، تعریف می کنیم.
رفتن به دل مشکلات
خیلی از اوقات بخشی از ذهن ناخودآگاه شما مشکلاتی را برایتان درست می کند. ممکن است به شکل منطقی دلایل این مشکلات را درک نکنید. برای مثال شاید ناگهان از فعالیتی روزمره مثل ملاقات با دیگران احساس ترس کنید. در این زمان ها برای رسیدن به دلیلی اصلی مشکلات باید به دل مشکل رفت و در عمق، آن را بررسی کرد. وقتی ذهن ناخودآگاهتان به انگیزه ی بخشی از وجودتان توجه می کند، ممکن است به شما اجازه پیشروی ندهد. و یا ممکن است پس از رسیدن به آنچه می خواهی، با شکستی بزرگ و یا مشکلی عجیب روبرو شوید.
در این زمان جایی آرام و خلوت پیدا کن و در آرامش عمیق کشف کن که به چه شکل موانعی را در راه موفقیت خود ایجاد کرده ای؟
ان ال پی NLP باور دارد همه افراد امکانات کافی برای تغییر وضعیت زندگی خود را دارند، کافیست به منابع درونی و ناخودآگاه تمرکز کنید. در این مطلب قصد داریم تکنیک نظر به درون و ریلکس کردن را قبل از کارهای روزمره را تشریح کنیم. با استفاده از تکنیک های آرام سازی میتوانید با درون خود بیشتر ارتباط برقرار کنید و آرامش را بیشتر تجربه کنید.
در جایی ساکت و آرام بنشینید و چشمانتان را آرام ببندید. آماده باشید تا به سفری به سوی اعماق ناخودآگاه بروید. اقیانوسی بزرگ و آبی و بی انتها را تصور کنید. سطح آب از امواج پر تلاطم و مرغ های ماهی خوار پر است. تلاطم و هیاهوی دریا همانند افکار مزاحم و احساسات ناخوشایند در ذهن تو هستند و در این لحظه شما باید از نقش مخرب آنها آگاه باشید.
در این هنگام چند نفس عمیق بکشید و با تکنیک تصور خلاق سعی کنید حس خود را تغییر دهید. به کف دست خود نگاهی بیاندازید و سنگریزه ای را در کف دست تصور کنید. حالا آنرا طوری رها کنید تا به عمق دریا سقوط کند. به فرو رفتن سنگ در آب نگاه کنید و حرکت آنرا دنبال کنید.
بدنبال آن به عمق آب فرو روید و عمق خلسه خود را افزایش دهید. در این حالت کم کم آرامش شما بیشتر میشود و از هیاهوی سطح دریا خبری نیست. به اطراف خود بنگر و موجودات را در آرامش و سکوت تماشا کنید. تا جایی که امکان دارد عمیق تر و پایین تر بروید. گاهی به بالای سر خود نگاهی بیاندازید، آن بالا در سطح آب غوغایی است اما تو در عظمتی بیکران و در آرامشی ژرف و امنیت هستی.
جایی در کف دریا بیاستید و به سنگ ریزه را تماشا کنید. حالا صدای اطراف را گوش کنید و بی هیچ هیجانی از آرامش بوجود آمده لذت ببرید و مدتی در این حالت بمانید. اگر در این حالت فکر ناخوب یا هیجانی سراغ شما آمد، به آن لبخندی بزنید و به سفر خود ادامه بدهید.
درون صدفی یک مروارید وجود دارد که با باز کردن صدف به آن میرسید. این مروارید همان آرامشی است که بدنبال آن بودید. این هدیه را با خود به سطح آب بیاورید و هرگاه به آن نگاه میکنید به آرامشی که در گذشته تجربه کرده اید خواهید رسید.
در ساحل با آرامش بنشینید. خوب گوش کنید، صدای درونتان را میشنوید؟ کسی را میبینید که شاید شبیه شما باشد. شاید حرفهایی برای شما داشته باشد. کمی در کنارش بمانید و به حرفهایش گوش کنید. این تکنیک را به مدت ده روز تکرار کنید و هربار عمق خلسه را افزایش دهید. خواهید دید با تمرکز به وضعیت بدنی و تنفس خود و تجسم مثبت، آرامش بیشتری را تجربه و بهتر میتوانید فکر کنید.
فصل 16
اثرگذاري روي شنوندگان
ترانس از آنجایی آغاز می شود که حداقل یکی از حواس ما متوجه درون گردد، در این وضعیت سوژه صحبت هایی را که ما برای او می گوییم نمی شنود و در نتیجه حس شنوایی او غیر فعال می گردد یا اصطلاحا می گوییم به طرف داخل می رود، این وضعیت در فعالیت های روزمره هم قابل رویت میباشد.
فردی ممکن است به شدت غرق درتماشای فیلم باشد و ما او را صدا بزنیم و صدای ما را نشنود و یا حتی ممکن است به عنوان مثال غذایی در آشپزخانه مشغول سوختن باشد وباز بوی سوختن را فرد مورد نظر ما حس ننماید و گونه های دیگر، که نمایانگر رجوع یکی از حواس ما به درون می باشد و حاکی از آنست که یک وضعیت ترانس ایجاد گشته است.
پس وضعیت ترانس یک پدیده کاملا طبیعی است که هر کدام از ما انسانها ممکن است در طول شبانه روز چندین مرتبه وارد آن شویم و از آن خارج شویم.
این وضعیت به ما کمک می کند که راه های رسیدن به کنترل رفتارهای فردی را باز نماییم و بتوانیم با ابزارهایی که در اختیار داریم یک ارتباط مؤثر و مفید را با ضمیر ناخودآگاه ایجاد نماییم .در وضعیت ترانس یا وضعیت آلفا همانطور که گفتیم نیازمند آن هستیم که فرد در یک تن آرامی هر چه بهتر قرار گرفته باشد زیرا تنش های فیزیکی، عضلانی و … باعث می گردند که نوسانات مغز سریعتر گشته و مغز انسان از آن وضعیت آلفا بیرون بیاید و تمایل به وضعیت هوشیاری نماید که در چنین وضعیتی طبیعتا دسترسی به ضمیر ناخودآگاه به صورت کنترل شده امکان پذیرنمی باشد.
البته می توان با ایجاد شرایط خاص به یکباره یک وضعیت ترانس را در یک فرد خیلی سریع ایجاد نمود به عنوان مثال یادآوری یک خاطره در کودکی باعث می گردد که خیلی سریع نوسانات مغزى ما كند گشته و یک یا چند حواس ما به طرف درون برود و وضعیت آلفا ایجاد گردد و در نهایت ارتباط با ضمیر ناخوداگاه شکل بگیرد.
فصل 17
داستنسرايي براي دست يافتن به ذهن ناخودآگاه: داستانها، افسانهها و استعارهها
کی از ابزارهای مهم برنامه ریزی عصبی زبانی استفاده از داستان یا متافور است. با متافور می توان فرد را متوجه منابع درونی خود کرد، موانع موجود در زندگی را به او نشان داد، ایرادات و تفکرات غلط وی را بی پروا بیان کرد و راه درست را به او نشان داد.
متافور نوعی استفاده از تفکر تمثیلی است که تلنگری به ناخودآگاه فرد می زند تا بتواند از وضعیت موجود رها شده و به سوی وضعیت مطلوب حرکت کند.
استفاده از استعاره در ان ال پی از مدلسازی کارهای میلتون اریکسون پدید آمده است.
متافور وسیله ای قدرتمند در برقراری ارتباط است. یک کلمه، که معنای خاص خود را دارد، ممکن است در ذهن شنونده معانی دیگری بدهد. یک کلمه ممکن است چندین کلمه را در بر گیرد یا تصویری را در ذهن ایجاد کند که گویای هزاران کلمه باشد. متافور می تواند چیزی را بیان کند که جملات ملموس و منطقی نتواند آن را بیان کند.متافور محرک احساساتی است که در نتیجۀ به کارگیری آن می توان در مخاطب انگیزه ای برای عمل یا تغییری خاص ایجاد کرد. یک سخنران ماهر از این روش می تواند هنگام سخنرانی استفاده کند و او هر قدر بتواند از طریق متافور احساسات و عواطف مخاطبان را برانگیزد، به همان میزان در آن ها انگیزه ایجاد خواهد کرد. مؤثر بودن متافور بستگی به معانی در پی ادای کلمات و عبارات ساده دارد. اگر متافور خوب انتخاب شود، میزان نفوذ در ناخودآگاه مخاطب بیشتر خواهد شد.
فصل 18
پرسيدن سوالات درست
زمانی که بدانید سوالات درست برای پرسیدن چیست بهتر و سریعتر به نتیجهای که میخواهید میرسید. اما وقتی درباره سوالات درست صحبت میکنیم یعنی دقیقا بدانید چه سوالی بپرسید که بهترین جواب ممکن را دریافت کنید. سوالات اشتباه میتواند باعث گمراه کردن شخصی شود که میخواهید از او سوال کنید و در مجموع اطلاعات غلطی به شخص مقابل(شما) انتقال داده میشود. پیش از آنکه سوالی را مطرح کنید سریعا این موضوع را در ذهن خود در نظر بگیرید که چگونه سوال بپرسم تا بهترین جواب را بگیرم و در عین حال سوالی که در ذهن دارم را کوتاه مطرح کنم. نوع سوالی که پرسیده میشود به اندازهی جوابی که دریافت میکنید مهم است.
سوال يا قضاوت كردن
پرسیدن سوالات دنباله دار
مثل حل معادلهی ریاضی گاها نیاز است برای اینکه بهتر مفهوم سوال را برسانیم سوالهای دنباله دار بپرسیم. به این معنا که سعی کنیم سوال اصلی را بخش به بخش بپرسیم و جوابی که میخواهیم را جز به جز دریافت کنیم. مثلا در یک مورد اضطراری که شخصی دچار مسمومیت غذایی شده با اورژانس تماس گرفته شود اپراتور چنین سوالاتی از شخص تماس گیرنده میپرسد:
آیا مصدوم هشدار است؟
آیا مصدوم تب بالا دارد؟
آیا مصدوم هوشیار است؟
آیا مصدوم سابقه مسمومیت داشته است؟
در واقع اپراتور با علم بر اینکه میداند شخص گیرنده سوال نمیتواند بهصورت کلی پاسخ همهی سوالات را بدهد با جز به جز سوال پرسیدن اطلاعات کافی را دریافت میکند. این یک نمونه از سوالات جز به جز میباشد که ما را برای رسیدن به جواب دقیق و نهایی راهنمایی میکند. دقت کنید که طول سوالات بیش از حد نشود و سوالات شامل موضوعات اصلی شود.
کشف سوالهای تمیز
هدف کلی استفاده از شیوهی زبان تمیز، از میان بردن هرگونه جانبداری است که شاید در سوالهای ما وجود داشته باشد. اگر چه سوال های تمیز ممکن است گاهی به نظر بی ربط برسند اما تفاوتی میان این گونه سوالها و انواع دیگر سوالها وجود دارد. دقت کنید که سوال های ابهام برانگیز در تضاد با سوالهای تمیز هستند. برای درک بیشتر به سوالات زیر دقت کنید:
به نظرت این رنگ خوبه؟
میتونم رو فلان شخص حساب باز کنم؟
استاد این درس خوب تدریس میکنه؟
فصل 19
طرحريزي درست
به کودکان دقت کنید همهی کارهای خود را از دیگران الگوبرداری میکنند. از حرکاتی که انجام میدهند تا نوع صحبت کردن و یا حتی سبک راه رفتن. اولین الگویی که آنها از دیگران میگیرند صحبت کردن تا سن ۲ تا ۳ سالگی میباشد. این در حالی است که افراد بزرگتر سختتر میتوانند زبان جدیدی را یاد بگیرند.
انسانهای نخستین قدرت الگوسازی بهتری نسبت به انسانهای حال حاضر دارند. نوع سبک فرار از دست مهاجمین و استفاده از حالات حیوانات در دفاع از خود یکی از الگوبرداریهای موفق انسانهای نخستین است. اما امروزه افراد کمتر از دیگران الگو میسازند و سعی در اجرای ایدههای تکراری خود میباشند که موفق نخواهد بود.
در هر زمینهای میتوانید از افراد موفق الگوبردری کنید و هیچ محدودیتی وجود ندارد
انالپی تکنیکهایی را ارائه میدهد که توسط آن میتوانید نمونههای الگو بهتری از دیگران داشته باشید. دامنههای قابلیتها و مهارتهای ما آنقدر وسیع است که نمیتوان حد و مرزی برای آن مشخص کرد. استفاده از قابلیتها میتواند مواردی باشد که از دیدگاه شما بیاهمیت است و یا میتواند موضوع بسیار مهمی باشد که توجه شما را جلب نکند.
مدلسازی از عملکرد یک شخص یا الگو به سه روش انجام میشود:
استخراج و ساخت مدل
حذف موارد غیر ضروری
پیدا کردن شیوههای اجرای آن
استفاده از تکنیکهای انالپی در الگوبرداری
ان ال پی معتقد است اگر شخصی یک مسیر را با موفقیت طی کرده است به این معناست که یک مسیر عصبی درست برای انجام کار وجود دارد. پس اگر ما کاری را انجام میدهیم و با شکست مواجه میشویم یعنی ذهن ما از مسیر اشتباهی برای انجام آن استفاده میکند و نه اینکه ما هرگز در انجام آن کار موفق نخواهیم شد. پیدا کردن شخص یا گروهی برای الگوبرداری باید در مسیر رسیدن به اهداف شما باشد. یعنی شخصی را انتخاب کند که هدف شما را دنبال کرده باشد و یا اگر هدف خاصی دارید شخصی را انتخاب کنید که الگوهای مشابه را تکرار کرده باشد. با مطالعه و تحقیق کامل بدانید شخص چه اشتباهاتی را مرتکب شده و چگونه میتوانیم چنین اشتباهاتی را مرتکب نشویم. توجه داشته باشید که برخی افراد کارهای خوب را بر حسب عادات انجام میدهند و اگر اطلاعات شما کافی نباشید نمیتوان الگویی برای حرکات آن پیدا کرد.
روش اول؛ پیدا کردن الگو
در این روش باید فیلتر سازی انجام دهید. به این معنا که نیاز نیست تمام الگوهای زندگی افراد را در پیش بگیرید. تنها الگوهایی را انتخاب کنید که بتوانید از آنها استفاده درست و بهینه کنید. برای مثال شخصی که توانسته است اعتیاد را خیلی سریع کنار بگذارد حتما نیاز نیست تمام الگوهای دیگر آن را اجرا کرد و صرفا شناخت مسیر ترک اعتیاد شخص مقابل کافی است.
روش دوم؛ حذف موارد غیر ضروری
روش سوم؛ پیدا کردن شیوههای اجرا
فصل 20
سادهتر كردن تغيير
پیدا کردن مسیر شفاف و درک ساختار تغییر
اینکه بدانید مقصد شما برای رفتن چیست نکتهی مهمی است. چرا که بدون داشتن مسیری روشن ممکن است توان زیادی را صرف کنید و در آخر متوجه شوید که زمان خود را در مسیری اشتباه سپری کردهاید.
برای اینکه سادهتر بتوانید تغییر کنید، ۲ الگو برای نشان دادن احساس ناخوشایند در طول تغییر به شما معرفی میکنیم. وقتی تغییری رخ میدهد، همه دوست دارند در همان حالت قبلی باقی بمانند، زیرا این حالت امنتر و با ثباتتری میباشد.
هنگامی که تغییری رخ میدهد، حتی اگر انتظارش را هم داشته باشید، افراد مراحل مختلفی را در زندگی خود تجربه میکنند. درک اینکه چه اتفاقهایی برایتان رخ می دهد، به شما کمک می کند با مدیریت حالتهای احساستان در واقع خودتان را مدیریت کنید.
مراحل تغییر ممکن است برای برخی به شکل زیر باشد
ایجاد حالت شوک، عصبانیت و یا گیج شدن
انکار
خودآگاهی
پذیرش تغییر
تجربهی تغییر
افراد مختلف واکنشهای متفاوتی نسبت به تغییر دارند و هر فردی در هر مرحله از زندگی خود دورهای متفاوت را میگذراند و باید با موارد مختلفی روبهرو شود. به همین دلیل برخی از افراد نیاز به مربیهای کارآزموده دارند تا آنها را در تغییرات راهنمایی و همراهی کنند. بهتر است خود را در جایگاه هر شخصی برای تغییر قرار دهید تا بهتر بتوانید او را درک کنید. این فرآیند به شما امکان میدهد را تا همه چیز را از دیدگاه این فرد مشاهده کنید.
ترس، یکی از مهمترین عوامل تغییر نکردن
ترس شما را نسبت به آن چیزی که قرار است انجام دهید و یا تجربه کنید محدود میکند. اگر می ترسید کاری را شروع کنید و از اشتباهاتی که ممکن است در طول کار رخ بدهد، هراس دارید، تمرین زیر را انجام دهید:
ابتدا سوالات دکارتی را مطالعه کنید و سپس به آنها پاسخ دهید.
فهرستی از دلایل موافق و مخالف این تصمیم را روی کاغذ بیاورید.
فهرستی از مشکلات و موانع احتمالی را تهیه کرده و راه حلهایی را که دربارهی هر مشکل به نظرتان میرسد را یادداشت کنید.
بدون توجه به آنچه رخ داده، از این موقعیت درس بگیرید.
ترسهایی که دارید را در این مورد رها کنید.
برای تغییر کمک هم لازم است
اینکه بتوانید تغییرات کوچک در زندگیتان را بپذیرید تا مقداری ساده است. اما مدیریت تغییرات بزرگتر نیاز به کمک و به کارگیری ابزارها و فرآیندهایی خاص دارد. این کمکها ممکن است از طرف مربی، مشاور مالی، مشاور مسکن یا حتی کارمند دفتر مسافرتی باشد. بستگی به این دارد که در چه شاخهای از زندگی خود تغییر کنید.
فصل 21
ده كاربرد انالپي
ده كاربرد انالپي به شكل زير است.
رشد شخصي
مديريت روابط شخصي و حرفهاي
مذاكرده براي رسيدن به راه حلي برنده- برنده
رسيدن به هدفهاي فروش
ارائه و معرفي درست محصول
مديريت زمان و ديگر منابع با ارزشتان
آموختن براي رسيدن به موفقيت
به كارگيري انالپي براي ارتقاي سلامتي
ارتباط با شنوندگان
يافتن بهترين شغل