تحقیق روايتي از حضرت لوط (ع) ، حضرت سليمان (ع) و غزوات حضرت محمد (ص) از غزوه طائف و غزوه
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته معارف اسلامی (آموزش_و_پژوهش)
مـشـخـصـات فـایـل
مـوضـوع تـحـقـیـق : روايتي از حضرت لوط (ع) ، حضرت سليمان (ع) و غزوات حضرت محمد (ص) از غزوه طائف و غزوه دومة الجندل
فـرمـت فـایـل : Word ( قابل ویرایش )
تـعداد صـفـحـات : 29
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
1- داستان لوط
2- داستان حضرت سليمان
3- غزوه طائف
4- غزوه دومة الجندل
منبع: قصص القرآن
لوط
ابراهيم (عليه السلام) از مصر كوچ كرد و لوط را به همراه خود برد. در مدّتيكه درمصر اقامت داشت خداوند مال بسياري از گوسفندان و غير آن روزيش فرموده بود. بههمين جهت آن بقعه از سرزمين بيتالمقدس گنجايش گوسفندان ويرا نداشت. ناچار لوطاز عمويش جدا شد و با قسمتي از گوسفندان بشهر سدوم رهسپار گشت. اهل سدوم بدمردمي بودند و چنان فساد اخلاق در آنها رخنه كرده بود كه از هيچ گناهي روي گرداننبودند و در اثر آلودگي دلها شرم و حيا نداشت. هيچ عمل زشتي را ترك نميكردند و نيز ازجهت رفتار و پندار پستترين مردم عصر خود بودند. با راهزني روزگار ميگذرانيدند وخيانت را حتّي بر رفيق روا ميداشتند. بر سر راهها كمين كرده مزاحم مسافرين ميشدندو ناله و زاري هيچكس در دلهايشان اثر نميكردند. داراي ديني بودند كه آن دين ايشان رااز تبه كاريها باز دارد و نه شرمي و آزرمي، نه موعظه واعظي را ميپذيرفتند و نه بهنصيحت عاقلي توجه ميكردند و گرما اين همه انواع گناه دلهاي سياه ايشان را اشباع نكردو عطش قلبهاي تشنة بجنايت و خيانت ايشان را ننشانيد و به همين جهت گناه جديد ديگرياز خود اختراع گناهي كه تا آنروز سابقه نداشت و كسي بفكر ارتكاب آن نيافتاده بود، زنانو همسران را گذاشته و با پسران خود شهوت ميباختند. و اي كاش اين ننگ و عار وزشتكاريرا پنهان ميكردند و يا درصدد خلاصي از آن بودند. هرگز، بلكه با گستاخيهرچه تمامتر مردم را نيز با ارتكاب آن تشويق و دعوت ميكردند و خلاصه در بدبختي وضلالت خود سخت پافشاري هم داشتند تا آنجا كه منكرات در ميان آنان كاملاً شايع شد ودلها دوستدار گناه و فاحشه گرديد و چون كارشان بدينجا كشيده شد كه ضلالت را برهدايت ترجيح دادند و شيطان برايشان مسلط و شهوات را در نظر ايشان جلوه داد، خداوندسبحان به لوط (ع) وحي فرستاد تا ايشان را براه راست دعوت و از ارتكاب اين گناه ومنكرات نهي كند. لوط (ع) هم دعوت خود را اعلام و رسالت خود را اعلان داشت ولكنگوشهاي قوم از شنيدن دعوت او كر و چشمهايشان كور و در دلهايشان از قبول نصيحتوي قفل شده بود، لذا بفسق و فجور خود ادامه داده و در ضلال خود پافشاري كردند نهتنها متنبّه نشدند بلكه دلهاي ظلماني و نفساني امّاره بسوء و افكار آلوده وادارشان ساختتا رسول خدا را از ميان خود بيرون كنند لذا او و مؤمنين باورا تهديد كردند كه اگر ازحرفهاي خود دست برندارند از قريه خارجشان كنند، با اينكه لوط گناهي مرتكب نشده بودتنها بدي او اين بود كه گناه نميكرد و ايشان را به راه راست هدايت ميكرد ...