بررسی اثر بخشی ارزیابی های مشاوران در زمینه هدایت تحصیلی «انتخاب رشته تحصیلی» با پیشرفت دانش آموزان
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته علوم تربیتی (آموزش_و_پژوهش)
امروزه ماهيت شگفت آور تغييرات و تحولات به گونهاي پيوسته بر پيچيدگي و مخاطرات شرايط زندگي افراد ميافزايد و احساس ناامني، عدم اعتماد و ناکامي ... آدمي را وادار به استمداد از سايرين ميکند تا تعادل و يکپارچگي شخصيت متزلزل نگردد. در واقع بهرهگيري از هدايت بهينه و فرهنگ غني، دستيابي به تجارب و تدابير و مطالعات جامع به پالايش رواني و عاطفي و جسمي افراد به ويژه نوجوانان در مصونيت از آسيبها کمک ميکند.
پيشرفت و تحولات چند دهه اخير در فن آوريهاي آموزش و نحوه تعليم مهارتهاي زندگي در مؤسسات آموزشي از جمله مدارس و گسترش علوم ، افقهاي نويني را بر همگان گشوده است و با توجه به روند شتاب آلود و تصاعدي پيشرفت اين سوال مطرح ميگردد که سازمانها و نهادهاي اجتماعي، آموزشي، پرورشي و فرهنگي چگونه و با چه شيوههايي ميخواهند جمعيت نوجوان کشور رابا انتقال دستاوردهاي فني و آگاهيهاي علمي خود و جامعه جهاني براي مشارکت فعال و اداره امور و احترام به قوانين و ضوابط مختلف آماده سازند حرکت پر شتاب دانش بشري و فناوريهاي اخير سبب شد که مناسبترين افراد براي شاخههاي مختلف تحصيلي ـ شغلي جستجو و جايگزين شوند. در اين تحول آموزش و پرورش افراد با درنظر داشتن استعدادها و توانمنديهاي آنان به عنوان موضوع اصلي قلمداد شده و پديده سنجش استعدادهاي تحصيلي ـ شغلي (که شايد به شکل ابتدايي، طي جنگهاي اول و دوم آغاز شده بود)به صورت عاملي غيرقابل انکار در مسير راهنمايي افراد، شناخته شد. بنابراين متوجه ميشويم که عصر حاضر تقريباً پيشبيني نيست چرا که رقيبان متعددي که ساخته و پرداخته تکنولوژي هستند قدرت انتخابگري افراد را تحت تأثير خود قرار ميدهند و يقيناً آموزش و پرورش سنتي و منفعل نميتواند پاسخگوي نيازها و تسهيل کننده فعاليت آموزش در کشور باشد. اگر فرآيند تعليم و تربيت يک مفهوم تقليدي يا تلقيني محسوب شود، کسب معلومات از پيش مشخص شده هدف آموزش و پرورش است که با مفهوم تعقلي و ادراکي متفاوت است لذا بهره گيري از آموزشهاي دموکراتيک و تجارب مربيان و بهره مندي از نظرات مشاوران و راهنمايان ميتواند گامهاي موثري براي نسل حاضر و آينده فراهم سازد.
ناهماهنگيهاي شغلي با رشته تحصيلي در جامعه کنوني و افت تحصيلي و احياناً ترک تحصيل در دوره متوسطه ناشي از فقدان يک مکانيزم مشاورهاي موفق در آموزش و پرورش ماست. در اينجا بد نيست اشارهاي به يکي از مقالات جان استورات شود:
«با آن که هزاران شغل در بازار وجود دارد اما دانش آموزان تنها از آنچه ميبينند آگاه ميشوند همانند پزشکي، معلمي، پرستاري و .. و رشتههايي که پيش بيني ميشود رشد بالايي داشته باشند معمولاً توسط دانش آموزان مورد سئوال قرار نميگيرد و اين ناتواني در تصميم گيري حرفهاي مؤثر که عدم رضايت شخصي را به دنبال خواهد داشت نگران کننده است.
طرح ريزي شغلي به طور فزايندهاي در مدارس مورد نياز است تا جوانان و نوجوانان بتوانند وضعيت موجود را با خود هماهنگ سازند در فرآيند تصميم گيري و انتخاب شغل اطلاعات، بخش مهمي از کار است و بدون اطلاعات صحيح افراد غالباً در انتخاب ريسک ميکنند و ناتواني در تصميم گيري به حرکت کند و صرف انرژي و هزينه و سرمايه بسيار از لحاظ اقتصادي و اجتماعي منجر ميشود.» (استوارت 2005 ؛ 10).