پايان نامه بررسي رابطه خوش بيني و شادكامي با سلامت روان
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته روانشناسی و مشاوره (آموزش_و_پژوهش)
این پروپوزال در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
چکیده 1
فصل اول 2
کلیات تحقيق 2
مقدمه 3
موضوع پژوهش 9
بیان مسئله 10
هدف پژوهش 12
فرضيه فرعي 15
پرسشهاي پژوهش 15
نتیجه گیری 16
فصل دوم 17
ادبيات تحقيق 17
مقدمه 18
ادبيات پژوهش 18
پيشينه پژوهش 22
مفاهیم 24
تعريف عملياتي و نظري 25
خوشبيني 25
شادكامي 25
سلامت روان 26
نقش ارزشها در سلامت روان 26
تعریف سلامت روان 27
خوشبینی بیمارگونه یا شیدایی 28
ارزیابی میزان شادکامی ایرانیان در یک نگاه 29
روش اندازه گیری شادکامی 31
رضایت از زندگی در جهان 32
رضایت از زندگی در ایران 33
طرح ملّی ارزش ها و نگرش های ایرانیان 34
نتایج طرح ملّی 35
الف. رضایت فردی 36
رضایت از سلامتی 36
رضایت از وضع مالی 37
رضایت از وضع شغلی 38
عوامل زمینه ای مؤثّر بر میزان رضایت فردی 39
یک. جنسیت 40
میزان تحصیلات 41
میزان دینداری 41
وضعیت تأهل 42
سلامتی شما به آن بستگی دارد 45
خود شکوفایی کامبخش 46
شرایط دوپهلو را درک کنید 46
متنوع فکر کنید 47
همه چیز را قطعی ندانید 47
مسائل را تغییرپذیر تصور کنید 47
تفکری بخصوص داشته باشید 47
افکار خود را تغییر دهید 48
راههاي خوش بيني 48
خود شكوفايي كامبخش 50
شرايط دوپهلو را درك كنيد 51
متنوع فكر كنيد 51
را تغييرپذير تصور كنيد 52
تفكري بخصوص داشته باشيد 52
رابطه خوش بینی و موفقیت در زندگی 53
شادکامی و روش های ایجاد آن 56
جنسيت 59
شغل 60
وضعيت تأهل 61
ســن 62
سطح تحصيلات 62
فصل سوم 66
روش شناسي تحقيق 66
روش پژوهش 67
جامعه آماري و حجم نمونه 67
روش نمونهبرداري 67
ابزار پژوهش 68
1. پرسشنامه خوشبيني اسلامي 68
2. پرسشنامه خوشبيني ـ بدبيني سليگمن 69
شيوه نمرهگذاري كلي 70
3. پرسشنامه ايمني ـ ناايمني مازلو (SII)) 70
روش نمرهگذاري 72
فصل چهارم 73
تجزيه و تحليل يافت هاي پژوهش 73
يافتههاي پژوهش 74
تحليل دادهها در ارتباط با سؤال و فرضية سوم پژوهش 75
جنسيت 75
شغل 76
وضعيت تأهل 78
سن 80
سطح تحصيلات 85
معنادار بودن ميانگين در سطح (0.05) 86
نتيجهگيري 87
تفسير اوّل بر اساس مؤلفههاي خوشبيني آموختهشدة سليگمن 87
تفسير دوم بر اساس مؤلفههاي خوشبيني اسلامي 88
تفسير سوم بر اساس عوامل ناايمني و ايمني رواني 90
جنسيت 93
شغل 94
وضعيت تأهل 95
ســن 96
سطح تحصيلات 96
فصل پنجم 100
نتيجه گيري و پيشنهادات 100
خلاصه تحقيق 101
موضوع تحقيق 102
سوالات تحقيق 102
هدف كلي 102
تبيين پژوهش 103
محدوديتهاي پژوهش : 105
محدودیت در کنترل : 105
محدودیت های خارج ازکنترل: 105
پيشنهاد پژوهش 106
منابع 107
چکیده
هدف از اين پژوهش، بررسي رابطه خوش بيني و شادكامي با سلامت روان است. در اين پژوهش، از روش همبستگي استفاده شده است. 300 نفر از طلبهها و دانشپژوهان مؤسسه آموزش عالي علوم انساني جامعة المصطفي(ص) به صورت تصادفي انتخاب شدند كه به سه پرسشنامه خوشبيني اسلامي نوري، خوشبيني ـ بدبيني سليگمن و ايمني ـ ناايمني مازلو پاسخ دادند. نتايج به دست آمده نشان ميدهد كه بين اين سه متغير رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. سطح دو نوع خوشبيني و امنيت رواني بر اساس متغيرهاي جمعيتشناختي تفاوت معنادار پيدا ميكند؛ مردان نسبت به زنان، دانشپژوهان نسبت به طلبهها، افراد متأهل نسبت به افراد مجرد، از خوشبيني و امنيت رواني بالاتري برخوردارند. در بين چهار گروه سنّي (20ـ40)، گروه سنّي (20ـ25) از خوشبيني و امنيت رواني پايينتري برخوردارند.
واژگان كليدي: خوشبيني آموختهشده، خوشبيني اسلامي، امنيت رواني، سبكتبيين، توجه مثبت، تبيين مثبت، انتظار مثبت،سلامت عمومی
فصل اول
کلیات تحقيق
مقدمه
برخلاف روانشناسان پيشين كه محور پژوهشها و كارهاي علميشان را جنبههاي منفي و مخرب افكار، باورها و احساسهاي انسان قرار داده و تمام سعي و تلاششان را بر مدار جنبههاي اختلالانگيز افكار و ابعاد بيمارگونه روان انسان متمركز كرده و تمام وقت و انرژيشان را روي رفع و زدودن نشانههاي بيماريهاي رواني هزينه ميكردند، امروزه بسياري از روانشناسان علاوه بر پرداختن به جنبههاي مرضي و بيمارگونة روان انسان، به جنبههاي مثبت افكار، باورها، احساسها و رفتارهاي انسان نيز توجه دارند.
در دهة اخير، روانشناسان مثبتگرا بيشتر بر توانمنديها، شايستگيها و داشتههاي انسان تأكيد كرده و بر اين باورند كه هدف روانشناسي بايد بهبود و ارتقاي سطح زندگي انسان و شكوفا كردن استعدادها و توانمنديهاي به وديعه نهاده شده در درون انسان باشد. بر اين اساس، روانشناسان مثبتگرا به جنبههاي مثبت رواني انسان، نظير مثبتانديشي، خوشبيني، شادكامي، خلاقيت، هوش هيجاني، خردمندي، خودآگاهي و مانند آن پرداخته و سعي دارند تا با روشها و نگاه علمي، حضور مؤلفههاي مثبت را در ابعاد گوناگون زندگي انسان پر رنگتر و چشمگيرتر جلوه دهند. در رواندرماني نيز از رويكردهاي مثبتدرماني، اميددرماني و معنادرماني بهره گرفته و سعي ميكنند توجه انسان را به جنبههاي مثبت وجودي و روانياش معطوف سازند.
مفهوم خوشبيني از مفاهيم مطرح شده در روانشناسي مثبت است. اگرچه لازمه خوشبيني، تكرار جملهها و عبارتهاي مثبت، نيرودهنده و انگيزهبخش، نظير «من هر روز گامهاي پيشرفت و ترقي را بر ميدارم»، «هر روز در مسير خوشبختي، سعادت و پيروزي سير ميكنم»، ميباشد، اما در عين حال، خوشبيني چيزي بيش از اين مسائل و عميقتر از اينهاست. تلاشهاي پژوهشگران از چيزي وراي اين گزارههاي اميدواركننده حكايت ميكند. نتايج به دست آمده بيانگر اين مطلباند كه خوشبيني در چگونگي تفكر و تبيين افراد درباره علل رويدادها و حوادث ريشه دارد. هر فردي براي نسبت دادن پديدهاي به علتي معين، گرايشهاي خاص خود را دارد كه از آن به سبك تبيين ياد ميشود.
از مطالعه پژوهشهاي متعدد روانشناختي بهدست ميآيد كه خوشبيني با بسياري از متغيرها، نظير سلامت جسماني، سلامت رواني، رضايت از زندگي، انگيزه پيشرفت، اميد به زندگي، سازگاري با بيماريهاي مزمن جسمي، راهبردهاي مقابله با استرس و مانند آن رابطه مثبت و معناداري دارد. امنيت رواني، از جمله متغيرهايي است كه ميتواند با خوشبيني رابطه داشته باشد.
مسلماً بسياري از ما با واژه امنيت و مشتقات آن، نظير امنيت رواني، امنيت شغلي، امنيت اجتماعي، امنيت جاني، امنيت ملي و مانند آن آشنا هستيم. امنيت، يكي از نيازهاي اوليه و غريزي بشر بوده، چنان كه از ديرباز يكي از دغدغههاي اساسي بشر، تأمين امنيت در حوزههاي مختلف زندگي بوده است. بسياري از جنگها و صلحها براي تأمين و حفظ امنيت رخداده و ميدهد. امنيت به دو بخش امنيت دروني و بيروني دستهبندي ميشود. امنيت دروني يا امنيت رواني، يكي از مهمترين فاكتورهاي زندگي سالم هر فرد را تشكيل ميدهد. با رشد صنعت و تكنولوژي و پيچيدهشدن جوامع، روابط اجتماعي نيز دستخوش تغييرات شده و پيچيدگيهاي خاصي در آن پديد آمده است. همچنين متغيرهاي تأثيرگذار بر امنيت رواني، نظير شغل، طبقه اجتماعي، اميد به زندگي، سياست، عشق، اعتبار اجتماعي و بسياري از موارد ديگري كه ميتوانند امنيت رواني افراد را تضمين يا مختل نمايند، ساحتها و حوزههاي گستردهاي را به خود اختصاص دادهاند. با توجه به اينكه امنيت اجتماعي لازم و ملزوم امنيت رواني يك جامعه است، نياز جامعه سالم و انساني به امنيت رواني براي رشد و تحول در ابعاد گوناگون زندگي، بيشتر از نياز به آسايش و رفاه است، زيرا در سايه امنيت و آرامش رواني است كه هر هدف ابتدايي، متوسط و غايي قابل دسترسي و تحقق يافتني است، از اينرو، تأمين امنيت در همة ابعاد آن، به ويژه امنيت رواني و آرامش جمعي، مهمترين وظيفه و مسئوليت دولتها و خواسته ملتها و جوامع به شمار ميرود.
مكاتب رواندرماني، اهداف اصلي خود را زدودن نشانههاي اضطراب و پديدآوردن احساس امنيت رواني قرار دادهاند. رويكردهاي گوناگون رواندرماني با استفاده از روشها و راهبردهاي متفاوت، سعي و تلاش لازم را براي پيشگيري از ابتلا به اضطراب و افسردگي، مبذول داشتهاند. برخي از رويكردهاي جديد رواندرماني به تأثير دين و ايمان نيز در سلامت و بهداشت روان اشاره كردهاند. ايمان به خدا از نگاه اين دسته از روانشناسان، سرچشمهاي بيكران براي آرامش رواني قلمداد شده است كه انسان را در برابر هر گونه اضطراب و نگراني بيمه كرده و در برابر هر گونه فشار دروني و بيروني به انسان مصونيت ميبخشد.
دين اسلام خوشبينانهترين نگرش و نگاه به خدا، انسان، جهان هستي و زندگي را فراروي بشر قرار ميدهد. خداوند متعال در آيات متعدد قرآن كريم انسان را به تفكر، تدبر و تعقل در مورد نشانههاي انفسي و آفاقي، دعوت كرده و از او ميخواهد كه به يادآوري و توجه به نعمتها، زيباييها و شگفتيهاي جهان هستي بپردازد تا از اين راه به مبدأ و خاستگاه اين نعمتها و زيباييهاي وجودي پي برده، به او ايمان آورده، سرِ تسليم و بندگي به درگاه پاكش ساييده و شكرگزار نعمتهاي او باشد. احساس امنيت واقعي فقط در سايه خداباوري حاصل ميشود، چون ميل به احساس امنيت، زائيده ترس از محركهاي واقعي يا خيالي است. اما فرد مؤمن و موحّد با استناد به دو منبع گرانسنگ وحياني (قرآن كريم) و نقلي (روايات)، به پديدهها و رويدادهاي اضطرابزا و نگرانكننده زندگي اسناد منطقي ميدهد؛ به اين بيان كه پارهاي از رويدادها را از جانب خداوند براي آزمايش خويش دانسته و برخي از آنها را محصول رفتارهاي نابهنجار خويش در نظر گرفته و در برابر رويدادهاي نوع اوّل، صبر و بردباري پيشه كرده و آنها را نردبان ترقي و تكامل مادي و معنوي خويش قرار ميدهد. همچنين در برابر رويدادهاي نوع دوم، احساس پشيماني و ندامت كرده و درصدد تلافي و جبران بر ميآيد. انسان مؤمن، مشكلات و سختيها را موقتي و قابل حل در نظر گرفته و در همه حال به قدرت بينهايت خداوند متعال متكي شده و به او توكل ميكند. همچنين با يادآوري، نيايش و توكل به خداوند بر نگرانيها فايق ميآيد.
پژوهشهاي متعدد نشان دادهاند كه خوشبيني رابطه مستقيم و مثبتي با سلامت رواني دارد، زيرا خوشبيني، امنيت رواني را در پي دارد، و امنيت رواني به نوبه خود بستر سلامت رواني را فراهم ميكند، از اينرو، افرادي كه امنيت رواني دارند، از سلامت رواني نيز بهرهمندند. بيشتر بيماريهاي رواني از ناامنيِ رواني سرچشمه ميگيرند. فردي كه به طور مداوم از محركهاي دروني و بيروني احساس ناامني، ترس و خطر ميكند، سلامت جسمي و رواني او در معرض خطر واقع ميشود، در بسياري از موقعيتها با پرخاشگري يا اضطراب واكنش نشان ميدهد و در دنياي ذهني او مدام كشمكش و حالت تدافعي وجود دارد. احساس نا امني دائمي، متابوليسم بدن را به هم ميريزد، زيرا دستگاه ايمني بدن، توان محدود دارد و از تحمل تنش دائمي ناتوان است، در نتيجه، ادامه اين وضع، فرد را به سمت و سوي بيماريهاي جسمي و رواني سوق خواهد داد. امنيت رواني باعث ميشود كه انسان احساس آرامش كند؛ به بيان ديگر، فردي ميتواند احساس آسودگي و اطمينان كند كه احساس تهديد نكرد و امنيت رواني داشته باشد.
دو ديدگاه عمده در مورد خوشبيني وجود دارد: خوشبيني سرشتي كه توسط كارور و شيير مطرح شده و پژوهشهاي مختلفي را به سوي خود منعطف ساخته است؛ خوشبيني آموختهشده كه سليگمن آن را مطرح ساخته و يكي از جديدترين ديدگاهها در روانشناسي شناختي شمرده ميشود كه توانسته نظر بسياري از افراد مشهور در روانشناسي معاصر، از جمله آلبرت اليس،آيرون بك و سايرين را به خود جلب كند.
توجه به چند نكته، اهميت و ضرورت پرداختن به موضوع مورد پژوهش حاضر را آشكار و روشن ميسازد:
تحقيقات و بررسيهاي ميداني نشان ميدهد كه متغير خوشبيني رابطه مستقيم و معناداري با سلامت جسمي،سلامت رواني،سلامت معنوي،سبك اسناد،روابط نزديك،كارآمدي خانواده، رضايتمندي از زندگي،رضايت شغلي،رضايت زناشويي،سازگاري با تنشهاي زندگي و مانند آن دارد. از جمله متغيرهايي كه ميتوان درباره رابطه آن با خوشبيني بحث كرد، امنيت رواني است.
از سوي ديگر بزرگترين دستاورد اديان الهي، به ويژه دين اسلام، حفظ امنيت روحي و رواني انسانهاست. و بديهي است كه تأمين امنيت رواني در گرو تأمين و ارضاي نيازهاي غريزي، فطري و معنوي انسان است.
بيشتر روانشناسان، رويكرد مادّي به انسان و زندگي دارند و محور پژوهشها و مطالعاتشان جنبههاي مادّي، زيستي و اجتماعي انسان است، از اينرو، از جنبههاي معنوي انسان غفلت كرده و در روشهاي گوناگون رواندرماني نيز به جنبه معنوي بيمار اهميت نميدهند.
مربيان و اساتيد اخلاق اسلامي در بحث خوشبيني و بدبيني، بيشتر روي سوءظن و بدبيني متمركز شده و روانشناسان مسلمان نيز آن گونه كه بايد و شايد به جنبههاي خوشبيني از ديدگاه اسلام نپرداختهاند، و نيز با توجه به اينكه روانشناسان غربي بيشتر درباره خوشبيني سرشتي بررسي و تحقيق كرده و به خوشبيني آموخته شدة سليگمن كمتر پرداختهاند، پژوهشگر ضرورت پرداختن به اين موضوع را احساس نموده و درصدد بررسي رابطه بين خوشبيني اسلامي، خوشبيني آموختهشده سليگمن و امنيت روانی برآمده است.
موضوع پژوهش
خوشبيني با سلامت رواني افراد در ارتباط است. در يک مطالعه طولي خوشبيني سلامت رواني افراد را پس از ده سال پيشبيني کرد. در بيماران پارکينسون نيز افراد خوشبين در مقايسه با افراد بدبين از سلامت رواني بيشتري برخوردار هستند. خوشبيني از تأثير مخرب مشاجرات روزانه بر سلامت روان جلوگيري ميکند. خوشبيني سرشتي سلامت رواني (نشانگان وسواس بياختياري، افسردگي و خصومت) و سلامت جسماني (اختلالهاي خواب و پرتنشي) را پيشبيني ميکند. در بيماراني که به دليل بيرون زدگي لگن خاصره مورد عمل جراحي قرار گرفتند، افراد خوشبين از عملکرد رواني و جسماني بهتري برخوردار بودند. همچنين خوش بيني از تأثير مخرب بيکاري بر سلامت روان نيز جلوگيري ميکند.
مطالعات زيادي نقش خوشبيني را در کاهش افسردگي نشان ميدهد. به گونهاي که بدبيني و سبک تفسير بدبينانه با افسردگي رابطة نزديک دارد. افراد خوشبين افسردگي کمتري دارند و کمتر خشم خود را سرکوب ميکنند. خوشبيني سرشتي با افسردگي زمان بارداري و پس از زايمان، رابطة منفي دارد. ابعاد خوشبيني، رابطة منفي تنگاتنگي با افسردگي يک قطبي دارد. در قربانيان حوادث طبيعي نيز افراد بدبين بيشتر از افراد خوشبين دچار افسردگي ميشوند. برگشت بيماري افسردگي در زمان دانشجويي در افراد بدبين بيشتر از افراد خوشبين است. بين افراد خوشبين و بدبين از نظر ميزان شيوع نشانگان افسردگي تفاوت معنادار وجود دارد.
بیان مسئله
خوشبيني به يک انتظار تعميم يافته اشاره دارد که فرد بر اساس آن احساس ميکند هنگام رويارويي با مشکلات، نتايج خوشايند رخ خواهد داد. اين انتظار بيشتر حيطههاي مهم زندگي فرد را پوشش ميدهد. خوشبيني با ويژگيهاي روانشناختي گوناگوني رابطه دارد که هر کدام ميتواند نقشي در احساس رضايت از زندگي داشته باشند.
خوشبيني با اضطراب نيز رابطة منفي دارد و افراد بدبين بيشتر دچار اضطراب ميشوند. خوشبيني ميتواند به طور معناداري ميزان اضطراب مادران را پيش و پس از عمل جراحي فرزندانشان پيشبيني کند. زنان خوشبين در زمان بارداري اضطراب و تنيدگي کمتري تجربه ميکند و به شكل مؤثري ميتوانند با تنيدگي مقابله کنند. خوشبيني سرشتي با «اضطراب صفتي» و «مقابله سرکوبگرانه» رابطة منفي دارد. «اضطراب پيش از مسابقه» نيز در دانشجويان ورزشکار خوشبين، کمتر از ديگران مشاهده شد.
خوشبيني با سلامت جسماني نيز رابطه مثبت دارد. براي مثال، در بيماراني که به علت بيماري لولة فرعي قلب عمل جراحي شدهاند، افراد خوشبين وضعيت سلامتي بهتري نشان دادند. خوشبيني نجات بيماران را پس از يک حمله قلبي در طول هشت سال پيشبيني کرد و بيماري عروقي افراد خوشبين در طول سه سال در مقايسه با همتايان بدبين آنها پيشرفت کمتري نشان داد. افراد خوشبينتر ياختههاي طبيعي ضدسرطاني بيشتري نسبت به افراد بدبين نشان ميدهند. داشتن سبک تبيين خوشبينانه در آغاز بزرگسالي، سلامت کلي را در ميانسالي پيشبيني ميکند. بررسي طولي نشان ميدهد که خوشبيني سرشتي، طول عمر را در افراد خوشبين پيشبيني ميکند.
دربارة خوشبيني چند نظرية عمده وجود دارد؛ اولين نظرية مطرح در اين زمينه نظريه خوشبيني سرشتي است. بر اين اساس، افراد خوشبين کساني هستند که انتظار دارند رويدادهاي خوبي براي آنان رخ دهند، ولي افراد بدبين کساني هستند که انتظار دارند امور بدي براي آنان اتفاق بيفتد. اين ديدگاه، سلامت رواني، سلامت جسماني و سازگاري روانشناختي افراد خوشبين را ناشي از سبکهاي مقابله آنان ميداند. اين ديدگاه ريشه در نظرية سنتي انتظار ـ ارزش در باب انگيزش دارد.
دومين نظرية مهم در اين زمينه، نظرية خوشبيني آموخته شده است. اين نظريه خوشبيني و بدبيني افراد را ناشي از سبک تبيين آنان ميداند. افراد خوشبين رويدادهاي مثبت را به عوامل پايدار (هميشگي)، فراگير (مربوط به تمام حيطههاي زندگي) و دروني (ناشي از خود فرد)، اما رويدادهاي منفي را به عوامل موقت، جزيي و بروني نسبت ميدهد. افراد بدبين سبک تبيين متضاد با افراد خوشبين دارد.
هدف پژوهش
سومين نظريه مهم، نظرية اميد است. نظرية اميد رابطة بين سه مفهوم انتخاب هدف، انتظارات و مفهوم خودکارآمدي بندورا را برجسته کرده است. بنابراين، افرادي که اهداف ارزشمندي دارند، از اين توانايي برخوردارند که راههاي مختلفي براي رسيدن به آن پيدا کنند؛ دربارة تواناييهاي حل مسئله خود احساس اعتماد ميکنند و در نتيجه، سطوح بالايي از اميد را تجربه ميکنند. نظرية اميد دو مؤلفه دارد؛ مؤلفة اول انديشه مسيريابي ناميده ميشود؛ يعني افراد اميدوار در يافتن راههاي مختلف براي رسيدن به هدف، خود را توانمند احساس کنند. مؤلفة دوم انديشة کارگزاري است که بر اساس آن، فرد اين توانايي را در خود ميبيند که از مسيرهاي موجود به خوبي استفاده کند. با وجود اين دو مؤلفه، فرد خود را نسبت به آينده اميدوار احساس ميکند.
چهارمين نظرية مهم در اين زمينه، نظرية «خطاي ادراکي» است. بر اساس اين ديدگاه، افراد خوشبين با استفاده از فرايندهاي خودفريبي خود را در يک روشنايي افزايشيافته تصور ميکنند. افراد به سه طريق عمده، خود و جهان را مثبتتر از آنچه هستند تصور ميکنند؛ نخست آنکه افراد خود، رفتار گذشته و صفات شخصيشان را در روشنايي افزايشيافته ميبينند. به بيان ديگر، خطاي ادراکي «خودافزايي» را تجربه ميکنند. دوم اينکه به طور غيرواقعي احساس ميکنند که نسبت به رويدادهاي محيطي کنترل دارند و ميپندارند که ميتوانند از بدتر شدن اوضاع و شرايط جلوگيري کنند. سوم اينکه، يک خوشبيني بياساس در مورد آينده دارند و تصور ميکنند آينده اميدبخشتر از آن چيزي خواهد بود که واقعيتها ميگويند.
در منابع اسلامي نيز شواهد گوناگون نشان ميدهند که سه مؤلفه ميتوانند شکلدهندة مفهوم خوشبيني باشند؛ اين سه مؤلفه عبارتند از: الف) توجه به جنبههاي مثبت زندگي؛ ب) تفسير مثبت رويدادها و مؤلفه؛ ج) انتظار مثبت نسبت به آينده. مؤلفه اول ميتواند شامل ده زيرمؤلفه باشد که عبارتند از: توجه به ويژگيهاي خداوند؛ توجه به زيباييهاي جهان؛ توجه به امکانات و فرصتها؛ توجه به استعدادها و تواناييهاي خود؛ توجه به موفقيتهاي گذشتة خود؛ توجه به صفات مثبت ديگران؛ توجه به رفتار مثبت ديگران؛ توجه به گفتار مثبت ديگران؛ توجه به انديشههاي مثبت و توجه به پيامد اعمال. براي مؤلفة دوم نيز ميتوان شش زيرمؤلفه مطرح کرد که عبارتند از: داراي حکمت دانستن سختيها؛ موقت دانستن مشکلات؛ قابل حل دانستن مشکلات؛ نقش خدا، خود و ديگران در وقوع رويدادها؛ سپاسگزاري از خداوند و ديگران و عدم شکايت از مشکلات. مؤلفه سوم نيز ميتواند داراي پنج زيرمؤلفه باشد که عبارتند از: انتظار کمک از خداوند؛ انتظار وقوع رويدادهاي خوشايند؛ انتظار کار درست از سوي ديگران؛ اعتماد به ديگران و کمک به ديگران. بنابراين، ميتوان اين سه مؤلفه و 21 زيرمؤلفه را تشکيلدهنده مفهوم خوشبيني اسلامي قلمداد کرد.
رضايتمندي از زندگي با خوشبيني سرشتي رابطه دارد و پژوهشهاي مختلف اين رابطه را نشان دادهاند. رضايتمندي از زندگي با مفهومي که در اين پژوهش بررسي شده است، يکي از سه مؤلفة «احساس خوشبختي فاعلي» است. بر اساس مفهومسازي دينر و همکاران، احساس خوشبختي فاعلي از سه مؤلفه تشکيل شده است: «وجود عاطفة مثبت»، «فقدان عاطفة منفي» و «رضايت از زندگي». دو مؤلفة اول روي هم رفته مفهوم «شادکامي» را تشکيل ميدهند و مؤلفه سوم با عنوان رضايتمندي از زندگي در پژوهشها مطرح شده است.
بين رضايت از زندگي (SWLS)، و خوشبيني سرشتي (LOT)، با وجود متغيرهاي ديگر رابطة مثبت و معنادار وجود دارد. بين اين دو مفهوم و اميد نيز رابطه معنادار مثبت وجود دارد. بين خوشبيني بالا، متوسط و ضعيف با رضايت از زندگي در گذشته، حال و انتظار رضايت در آينده تعامل چندجانبه وجود دارد. خوشبيني و بدبيني سرشتي رابطه معنادار با سازگاري روانشناختي دارند و افراد خوشبينتر، به مراتب رضايت بيشتري از زندگي نشان ميدهند. تحليل رگرسيون چندبعدي طبقهاي نشان ميدهد که خوشبيني و اميد، هر دو به طور معناداري رضايتمندي از زندگي را پيشبيني ميکنند. خوشبيني و بدبيني هم به طور مستقيم و هم با ميانجي عاطفه مثبت و منفي رضايتمندي از زندگي را پيشبيني ميکنند. در مطالعة ديگر، خوشبيني به تنهايي ده درصد از کل واريانس مؤثر در رضايت از زندگي را تبيين كرد. در بيماران قلبي نيز خوشبيني با رضايت از زندگي پس از عملي جراحي ارتباط دارد. در گروه ديگر از بيماران قلبي، کيفيت کلي زندگي شش ماه بعد از عمل جراحي توسط خوشبيني پيش از عمل جراحي پيشبيني شد. پژوهشهاي مزبور رابطة بين خوشبيني و رضايت از زندگي را نشان ميدهند، اما رابطه اين دو متغير با خوشبيني از ديدگاه اسلام مورد مطالعه قرار نگرفته است.
فرضيه فرعي
بنابراين، فرضيههاي پژوهش حاضر آن است که بين هر سه نوع متغير، رابطة مثبت و معنادار وجود دارد. خوشبيني اسلامي ميتواند در حد قويتري رضايت از زندگي را تبيين كند.
ضرورت پژوهش حاضر اين است که خوشبيني با رويکرد اسلامي در اين پژوهش مطالعه و نوع رابطه و ميزان رابطة رضايتمندي و خوشبيني سرشتي با خوشبيني اسلامي بررسي شده است.
پرسشهاي پژوهش
آيا رابطهاي بين خوشبيني آموختهشدة سليگمن و امنيت رواني وجود دارد؟
آيا رابطهاي بين خوشبيني اسلامي و امنيت رواني وجود دارد؟
آيا ميزان خوشبيني و امنيت رواني بر اساس متغيرهاي جمعيتشناختي، نظير جنسيت، سن و سطح تحصيلات تغيير معناداري پيدا ميكند؟