پايان نامه بررسی رضايت زندگي زناشويي در زنان شاغل و خانه دار
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته روانشناسی و مشاوره (آموزش_و_پژوهش)
این پروپوزال در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
فصل اول : کلیات پژوهش
مقدمه …………. 1
بیان مسئله …. 3
سوالات پژوهش . 4
فرضیههای پژوهش …………………….. 4
اهداف پژوهش … 4
اهمیت و ضرورت پژوهش ………….. 5
تعریف متغیرهای پژوهش …………… 6
فصل دوم : پیشینههای پژوهش
مقدمه ……… 7
تعریف ازدواج … 8
عشق و ازدواج .. 10
مقاصد ازدواج .. 10
رضایت زناشویی ………………………. 11
12 نکته مهم مربوط به مکملهای زناشویی در ازدواج …………………. 12
اشتغال زن ……… 14
تعریف شغل و اشتغال ………………. 14
علل کار کردن . 15
اشتغال زنان و برداشتهای متعدد …. 16
انگیزهها و عوامل اشتغال زن ……… 17
آثار و نتایج اشتغال زن ………………. 18
اثرات اشتغال زن بر شوهر …………… 19
زنان شاغل و رضایت از زندگی زناشویی ………………. 20
مروری بر پژوهشهای داخلی ……. 21
مروری بر پژوهشهای خارجی ….. 22
فصل سوم : روش پژوهش
مقدمه …… 24
طرح پژوهش …. 24
جامعه آماری …. 24
روش نمونه برداری …………………… 25
ابزار پژوهش …. 25
پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ 25
روایی و اعتبار پرسشنامه اینریچ …. 27
روش ارائه و نمره گذاری پرسشنامه ………………………. 27
روش گردآوری دادهها ……………… 27
روش تحلیل آماری ………………….. 28
فصل چهارم : یافتههای پژوهش
مقدمه ……… 29
جدول 4-1 ……. 29
جدول 4-2 ……. 30
جدول 4-3 ……. 31
جدول 4-4 ……. 32
جدول 4-5 ……. 33
جدول 4-6 ……. 34
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
مقدمه ……… 35
خلاصه تحقیق .. 35
نتیجه گیری …… 36
پیشنهادها …… 37
محدودیت ها … 37
منابع ………….. 39
پیوست ………….. 40
پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ ………………………… 41
کلید پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ ………………… 43
چکیده
هدف پژوهش مقایسه رضایتمندی زناشویی در زنان شاغل و خانه دار ساکن شهر تهران در سال 1387 میباشد. حجم نمونه 100 نفر از زنان شاغل و خانه دار هستند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.
ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ بوده است و برای بررسی فرضیهها از آزمون t گروه های مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج نشادن داد تفاوت معناداری بین رضایتمندی زناشویی در زنان شاغل و خانه دار وجود ندارد.
فصل یک:
کلیات پژوهش
مقدمه
انسان به طورکلی موجودی اجتماعی است.این صفت باعث شده که انسان به طرف ایجاد روابط روابط با محیط و روابط با هم نوع خود جذب شود.از دیرباز تا اکنون این غریزه اجتماعی بودن انسان به چشم میخورد و مطالب بسیاری در کتابها و مقاله ها در این مورد نوشته شده است.
شاید این ارتباطات و نزدیکی ها به نوعی آرامش را برای او به ارمغان آورده باشد.همچنین به نظر بسیاری از صاحبنظران از جمله مزلو انسان دارای نیازهای فراوانی است که در راس آن نیازهای جسمانی است سپس عاطفی اما برآورده شدن نیازهای جسمانی به اندازه نیازهای عاطفی مشکل نیست. (قبادیان-1379)
از جمله نیازهای عاطفی انسان نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن است به طوری که انسان برای به دست آوردن آن تلاش میکند. از تلاش هایی که یک انسان برای رسیدن به عشق و مورد محبت واقع شدن انجام میدهد شریک شدن با کسی در جنبه های مختلف زندگی است.این شریک شدن و زیر یک سقف زندگی کردن جنبه رسمی و اجتماعی پیدا کرده و بهازدواج شهرت پیدا کرده است.
همچنین جنبه دیگر این نیازها در اشتغال و کار بیرون از منزل برآورد میشود که اینها هم جز نیازهای عاطفی ومعنوی انسان است و موجب روابط با همنوع ودرنتیجه علاقه محبت میشود. (بک-ترجمه:قراچه داغی-1378)
مسلما زمانی زوجین به وظایف خود به طور کامل عمل خواهند کرد که احساس رضایتمندی از زندگی زناشویی خود داشته باشند.امکان توجه به تامین نیازهای روانی عاطفی و جسمانی فرزندان و تربیت صحیح آنها منوط به داشتن احساس رضایتمندی از زندگی زناشویی میباشد.
احساس رضایتمندی همچنین توان مقابله دربرابر مشکلات وفشارهای روانی راافزایش میدهد
و سبب ارتقاء سطح بهداشت روانی و جسمانی زوجین و نهایتا افراد جامعه خواهد گردید. (غفوری- 1356)
زناشویی به لحاظ اثری که در زمینه های گوناگون زندگی اجتماعی و اقتصادی جامعه دارد از دیدگاههای مختلف اهمیت یافته و مور د برسی قرار میگیرد . این پدیده باعث تغییر در متغیرهای جمعیتی میشود . از طرفی شرایط اجتماعی و اقتصادی جاممعه اثر آنرا نشان میدهد و از طرف دیگردر ساختار اقتصادی جامعه تغییراتی حاصل شده که فرصتهای شغلی برای زنان ایجاد کرده است.
زنان دامنه فعالیت خود را از محدوده خانه فراتر میبرند و به نظام های شغلی میپیوندند پیوستن آنها در جامعه تغییراتی در نقشهای سنتی زنان ایجاد کرده است و این جنبه دیگراز اجتماعی شدن است.
اشتغال جنبه دیگری ازفرایند اجتماعی شدن است. این فرایند برای مردان پذیرفته شده است وو گویا در طول تاریخ کار بیرون را برای مردان ثبت کرده اند که دستمزد حاصل از آن در راه رفاه زن و فرزندان مصرف میشود. ولی امروزه همانتورکه عنوان شد به دلیل تغییراتی در ساختار اقتصاذدی جوامع دیدن زن در بازارهای تجاری و اماکن شخصی باعث تعجب نمیشود و گهگاه به دلیل نبودن مرد در عرصه زندگی زناشویی هزینه زندگی به عهده زن است.(رسول زاده-1371 )
چگونه است این فرایند اجتمایی شدن که بسیار از آن سخن گفته اند زمانی خوب وزمانی بد است؟ مگر نه ابن که اشتغال شاید تنها انگیزه ارتباط زن با محیط بیرون از حانه است پس چرا این نیاز که قابل احترام است در بسیاری از موارد باعث اختلافاتی میشود؟
آیا باید این اجازه بیشتر به زنان داده شود؟ آیا واقعا اشتغال زنان به زندگی شخصی و زناشویی آنها لطمه وارد میکند؟ لذا برای پاسخ گیری به سوالات متعدد و انجام پژوهشی در مورد تاثیر اشتغال زنان بررضایتمندی یا نارضایتی زندگی زناشویی انها لازم به نظرمیرسد.
1-1 بیان مساله
همانطور که گفته شد یکی ازاختلافاتی که درجریان ازدواج و زناشویی به وجود می آید مربوط به نقشهای برابر زن ومرد در زندگی است. منظوراز این نقشهای برابرنقشهایی است که برای هر دو جنس در زندگی مطرح استمثل پدریا مادر بودن ولی چیزی که دراینجامورد نظر میباشد
نقش نان آور خانه بودن است که امروزه در جوامع نوین زنان این نقش را نیز ایفا میکنند.
کار بسیاری از زوجها بر سر تقسیم وظایف و اینکه زن و شوهر هر کدام موظف به انجام چه مسئولیتهایی هستند به اختلاف میکشد.
از دیر باز بر اساس یک رسم متداول نقش مرد در خانواده تحصیل درآمد و نقش زن انجام کارهای خانه و نگهداری از بچه ها بوده است. اما وقتی هر دو بیرون از خانه کار میکنند زن اغلب مسئولیت دوگانه ای پیدا میکند. امروزه زن وشوهر در کار تامین درآمد و انجام وظایف خانهداری با هم مشارکت میکنند و گاه زن و شوهر در انجام این وظایف یکدیگر را متهم به زیر پا گذاشتن پیمان نامه ازدواج میکنند.(بک-ترجمه:قراچه داغی-1378)
با توجه به این مورد می خواهیم در این پژوهش به این نتیجه برسیم که آیا اساسا اشتغال زن در زندگی خصوصی او تاثیرگذار است ؟ آیا اشتغال زن کمک کننده است یا آزار دهنده ؟ آیا آیا زنان شاغل نسبت به زنان خانه دار رضایتمندی بیشتری درزندگی زناشویی خود احساس میکنند ؟ آیا زنان خانه دار با توجه به وقت بیشتری که برای انجام امور منزل دارند از زندگی زناشویی خودراضی هستند ؟ آیا شوهران زنان خامه داراز آنها بیشتر راضی هستند؟
به طور کلی مساله این است که آیا اشتغال یا عدم اشتغال زن تاثیری در روابط زناشویی آنها و رضایت از آن دارد ؟ و اگر تاثیر دارد در چه زمینه هایی دیده میشود ؟
1-2- سوالات پژوهشی
1-آیا میزلن رضایت زناشوویی زنان شاغل و خانه دار متفاوت است ؟
2-آیا بین میزان تحصیلات در رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد؟
3-آیا بین داشتن فرزند در رضلیتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد ؟
4-آیا بین میزان درآمد در رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد ؟
5-آیا بین سابقه ازدواج و رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد ؟
2-2 فرضیه های پژوهشی
1-یبن میزان رضایت زناشویی زنان شاغل و خانه دار تفاوت وجود دارد .
2-بین میزان تحصیلات در رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد .
3-بین داشتن فرزند در زضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد.
4-بین میزان درآمد در رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد.
5-بین سابقه ازدواج و زضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار رابطه وجود دارد.
3-2 اهداف پژوهشی
1-برسی و مقایسه رضایت زناشویی در زنان شاغل و خانه دار ساکن شهر تهران
2-برسی میزان تحصیلات در رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار
3-برسی داشتن فرزند در رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار
4-برسی میزان درآمد در رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار
5-برسی سابقه ازدواج در رضایتمندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار
4-2 اهمیت و ضرورت پژوهش
ازآنجایی که خانواده اساس و پایه زندگی اجتماعی ودرواقع کوچکترین نهاداجتماعی است پس برسی عواملی که به استحکام آن کمک میکند وهمچنین مسائلی که باعث زوال وازهم پاچیدگی آن میشود مهم به نظرمیرسند لذا برسی وضعیت اشتغال زنان ویا خانه داربودن آنها به عنوان شاید عاملی که بتواند مشکلاتی در زندگی زناشویی بوجود بیاورد و یا بر عکس باعث رشد خانواده شود حائز اهمیت است .
بیش از هر چیز باید برای سلامت خانواده تلاش کرد چرا که اگر خانواده سالم باشد افراد سالم وارد اجتماع میشوند واگر برعکس نا سالم باشند افزایش جنایات وبیماریهای روانی والکلیسم و اعتیاد را به دنبال خواهد داشت . (سعادتمند-1376)
وقایع بسیاری درداخل یا خارج ازرابطه زناشویی یا خانواده الگوی رضایت اززندگی زناشویی زن و مرد را تحت الشعاع قرار میدهند . بالا بودن آمار طلاق در سالهای اخیر دلیل مبهمی بر عدم زضایت زناشویی است . با شناسایی عوامل موثر بر رضایتمندی زناشویی می توان در جهت تقویت و تثبیت پایه های خانواده گامهای موثر برداشته و برای کاهش طلاق در بین زوجها با استفاده از یافته های این پژوهش ها برنامه ریزی کرد.